• وبلاگ : همسخن
  • يادداشت : معضلي به نام دانشگاه آزاد (2)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
    • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ليلا(براي خودت زندگي كن) 

    ببخشيد مگه به تيپه؟

    من هم آدم ديدم تيپ اسپرت ولي بسيار انسان دوست و خداپرست

    آدم هم ديدم با يقه بسته ولي بسيار چشم چران

    خانم هم ديدم با يك روسيري ولي بسيار با حيا

    آقا هم ديدم با يقه بسته و مومن و چشم پاك

    خانم هم ديدم چادري و مومن و خوب

    همه جوي هست و من شخصا سعي مي كنم قضاوت از ظاهر نكنم مگه مثل تو به از رو ظاهر بگم خوبه...

    + ميثم رشيدي مهرآبادي 

    با مطلبي براي رسول عزيز به روزم...

    + ميثم رشيدي مهرآبادي 

    سلام همسخن عزيز...

    كاملا موافقم...

    موفق باشيد...

    راستي خيلي تعجب دارهكه مرحوم نوربخش رو در قطعه شهدا به خاك سپردن... اين رو ميدونستي؟؟؟!!!

    + محمد 

    بهترين راه سر بريدن - بريدن با پنبه است

    دوست عزيز سر انقلاب رو هم همينطور ميخواهند ....

    + حسين احمدي 
    امام جعفر صادق(عليه السلام) از پدرانشان چنين روايت کرده اند:
    روزي حسين بن علي به برادرشان امام حسن وارد شدند،
    چون او را نگاه کردند، اشک از چمانشان جاري شد.
    امام حسن مجتبي(عليه السلام) سوال نمودند:
    چه چيز شما را به گريه انداخته است؟!
    امام حسين(عليه السلام) فرمودند:
    گريه مي کنم براي ظلم ها و ستم هايي که به شما وارد مي شود.
    امام حسن مجتبي(عليه السلام) در پاسخ فرمودند:
    مرا با زهر مسموم مي کنند،
    ولي هيچ روزي مانند
    روز عاشورا نيست.
    (البکاء للحسين، ص209)
    [گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه][گريه]
    دوستدار دوستي ات[گل]
    منتظرم تا...
    [بدرود]
    + دانشناپذير 
    كسي به هاشمي رفسنجاني چيزي گفت؟؟؟؟؟؟
    + كلرجي من 

    سلام.

    خوبي؟ تو هم بالاخره پارسي بلاگي شدي؟ مبارك باشه. جاري باشي...