چگونه احمدی نژاد رئیس جمهور شد؟!
آیا تقلب کرد یا خودش رای آورد؟
قسمت دوم
خدمتی که میرحسین به احمدی نژاد کرد!
همانطور که در پست قبل توضیح دادم، احمدی نژاد با شگرد خاصی توانست دولت را برای بار دوم بدست آورد. اما او اولا خواص را نداشت ثانیا عوام با یک باد می آیند و با یک باد میروند. و خیلی از عوام هم با یک باد رفتند. (مثلا وقتی ماه بعد دیدند حقوق دوباره کم شد!)
حالا او برای اداره این دولت مشکل جدی داشت.
خیلی از خواص برای او چنگ و دندان تیز کرده بودند. مثل مجلس که آمادگی رأی عدم صلاحیت به او را داشت.
اما میرحسین ساده، که بنده خدا سنگ روی یخ شده بود، وارد میدان شد و مردم را به خیابانها کشاند.
خیلی از کسانی که وارد خیابانها شدند و تظاهرات میکردند، دوست داشتند جمهوری اسلامی در کار نباشد و به هر حال جنبش میرحسین یک جنبش ضد نظام قلمداد شد.
وقتی این جنبش ضد نظام شمرده شد، دیگر خیلی از خواص جرأت نکردند با آن همصدا شوند. مثلا مجلس دیگر در این اوضاع خراب نمیتوانست حرف از استیضاح و عدم صلاحیت بزند.
در واقع میر حسین نه فقط صف یاران احمدی نژاد را محکم کرد بلکه به خیلیها که ته دلشان علیه احمدی نژاد بود هم جرأت نداد که علیه او اقدامی کنند چون کار به جایی رسیده بود که اقدام علیه او اقدام علیه نظام بود.
احمدی نژاد هم از این فرصت استفاده کرد و بالاخره کابینه را شکل داد و کار را به هر شکل ادامه داد.
با این اوصاف احمدی نژاد برای بدست آوردن دولت هاشمی را قربانی کرد و برای تثبیت میر حسین کمک کرد تا او از یک مرحله سخت عبور کند...
چگونه احمدی نژاد رئیس جمهور شد؟!
آیا تقلب کرد یا خودش رای آورد؟
برای روشن شدن این مطلب ابتدا به یک مثال توجه کنید:
اگر یک سخنران مثلا یک امام جمعه بخواهد در یک مجلس سخنرانی کند و در این مجلس هم عده ای از علمای بزرگ هستند و هم عده زیادی از مردم عوام، این شخص چند راه در پیش رو دارد:
اول اینکه بگوید من سخنانم را مطابق میل این علمای موجود در جلسه تنظیم میکنم. فهمیدن و خوش آمدن مردم مهم نیست. این آقایان علما که همیشه اینجا نیستند، حالا من این بار را طبق مذاق اینها صحبت میکنم بعدا فرصت صحبت برای مردم هست. در ثانی این نظر علماست که مرا در سمت امام جمعه بودن ابقا میکند. اما مردم هر چقدر هم خوششان بیاید تا زمانی که علمای حاضر مرا تأیید نکنند فایده ای ندارد.
راه دوم: اینکه سخنانش را طبق نیاز و خوش آمد مردم عوام موجود در مجلس تنظیم کند. با این حساب که بالاخره اگر مردم از حرفهای من خوششان بیاید اصرار خواهند کرد که این آقا امام جمعه ما باشد و خیلی مناسب است و...
راه سومی هم هست که سعی کند سخنانش را به گونه ای تنظیم کند که همه خوششان بیاید. اما اگر در این جلسه افراد زیادی از تفکرات کاملا متفاوت حضور داشته باشند این کار خیلی مشکل خواهد بود و امکان دارد که هر دو را از دست بدهد.
حالا اگر شما در یک جلسه سخنرانی باشید کدام راه را انتخاب میکنید؟!!
در بحث ریاست جمهوری هم همین است؛ یک نفر میخواهد برنامه هایش را اعلام کند و سخنرانی های عمومی کند و در این سخنرانی ها هم علما و متخصصین رشته های مختلف حضور دارند هم مردم معمولی، عادی، کم سواد، بی سواد، خلافکار، بی دین، معتاد و...
حالا بنظر شما باید کدام را انتخاب کنیم؟
مردم عوام که تعدادشان بیشتر است و در نتیجه رای بیشتری میدهند
یا خواص جامعه که بر روی تعداد زیادی از عوام تأثیرگذارند. علاوه بر اینکه دولت را باید با همکاری همین خواص چرخاند. و اگر خواص با ما نباشند ورق را علیه ما بر میگردانند؟
اول خوب در مورد این سؤال فکر کنید بعد ادامه مطلب را بخوانید:
احمدی نژاد راه اول را انتخاب کرد یعنی در تبلیغات ریاست جمهوری از حرفهای عوام پسند استفاده کرد و سعی کرد نظر مردم معمولی را جلب کند.
او با گفتن حرفهای عامیانه و شوخی و خنده های عوام پسند سعی کرد مردم را برای رای دادن به خودش حسابی شیر کند!
حتی برای این کار دروغهای شاخداری هم گفت مانند راه آهن شیراز (که هنوز هم خبری از آن نیست) و افتتاح پالایشگاه پارسیان (که در زمان خاتمی افتتاح شده بود) و...
همه میدانند که هاشمی رفسنجانی در این کشور قدرت زیادی داشت و دارد بنابر این همه به نفع خود میدانستند که خیلی با او سر شاخ نشوند اما احمدی نژاد با رندی تمام هاشمی را کنار گذاشت و به جای آن مردم را - که دل خوشی از هاشمی نداشتند- برای خود کرد.
احمدی نژاد با حمله به هاشمی به مردم این پیام را داد که من خیلی قوی هستم و این هاشمی که کسی جرأت سرشاخ شدن با او را ندارد، له میکنم. این کار تأثیر زیادی در تحریک عواطف مردم و روی آوردن به او داشت.
احمدی نژاد در آستانه انتخابات پولهای زیادی را بی حساب خرج کرد مثل اینکه حقوق مستمری بگیران را تا حدود دو برابر بیشتر کرد در حالی که میدانست این کار را نمیتواند در آینده ادامه دهد و خواص این را به زودی میفهمند. اما او گفت عوام را بچسب! تا آنها بخواهند بفهمند انتخابات تمام شده است!
او خواص را از دست داد و عوام را به دست آورد و با رأی عوام توانست برای بار دوم نیز به ریاست جمهوری برسد...
در پست بعد توضیحات بیشتری خواهم داد...
به یاد مرحوم محمد صادق نیلی
آشنایی:
سال اول راهنمایی در مدرسه شهید فیاض بخش (خیابان دولت) با هم آشنا شدیم.
بخاطر مذهبی بودن با هم رفیق شدیم. با میثم رشیدی و محمد صادق مسجدی و چند نفر دیگر
یادم هست که صادق برای اولین بار یادم داد که از میدان اختیاریه اتوبوس مستقیم هست به نماز جمعه. تا قبل از آن باید حتما با پدرم میرفتم اما بعد از آن یاد گرفتم که خودم تنها و گاهی هم با صادق با هم میرفتیم.
صادق هم قم رفتن را خیلی دوست داشت و من خیلی از هفته ها جمعه به قم میرفتم. یکی از هفته ها که فقط خودم و پدرم تنها میرفتیم صادق را هم با خودمان بردیم. اون هم خیلی کیف کرده بود.
بعد از چند سال که ازش خبری نداشتم بالاخره پیداش کردم و با هم تماس تلفنی داشتیم.
15 آذر 1384 سقوط هواپیمای c130
من چند سال است که اهل تلوزیون و اخبار نیستم. روزی که هواپیمای c 130 سقوط کرده بود برای اولین بار آقای شیرازی _که سال سوم راهنمایی معلم قرآن ما بود و ایشان هم مثل من طلبه قم هستند_ به موبایلم زنگ زدند. در حال مباحثه بودم و این اولین بار بود که ایشان به موبایلم زنگ زدند (بیشتر با تلفن ثابت در تماس هستیم) کمی برایم تعجبی بود. بعد از حال و احوال گفتند یک هواپیمای خبرنگاران سقوط کرده. بعد از کمی گفت یکی از دوستای شما هم در آن بوده. کمی فکر کردم و گفتم: نیلی؟!! گفت: آره
تا آخر مباجثه حواسم پرت شد. شب بود. راه افتادم به طرف خانه و انگار شوکه شده بودم. خبر مرگ ناگهانی خیل آدم را تکان میده!
تو راه یکی از همکلاسیهای سابقم را دیدم که من را برای عروسیش دعوت کرد. اصلا نمیتوانستم اظهار شادی و خوشحالی کنم! فکر کنم او هم تعجب کرده بود...
در فاصله کوتاه خبر مرگ یک دوست قدیمی و خبر ازدواج یک دوست کمتر قدیمی!
خدایش بیامرزد...
نکاتی درباره معماری منازل در مناطق جنوب کشور
دبستان دکتر محمود افشار
دبستان هدایت
روش مذاکره قدرتهای بزرگ
سفرنامه قونیه 3
سفرنامه قونیه 2
سفرنامه قونیه
انساندوستی!
رابطه علم و تهذیب نفس
عدم ورود دین داران به عرصه های مهم و پیامدهای آن
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 91
کل بازدید :441286
اندکی از آنچه ذهن ما را پر کرده ... طلبه حوزه علمیه خادم اهل بیت علیهم السلام
رادیو معارف [102]
تفسیر نور [73]
شبکه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف [202]
پایگاه آیت الله سیستانی مدظله العالی [136]
پایگاه آیت الله مکارم [193]
پرسمان [101]
مکتب السید محمد باقر المهری [120]
فرهنگستان زبان فارسی [285]
الغدیر(اشکنان) [182]
[آرشیو(10)]
معضلی به نام دانشگاه آزاد
کمک
شب عید
وحدت
سیزده به در...س
بهار من نیامد
9 ربیع
عشق
سفرنامه عمره 1386
. کشکو ل
اشعار
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
بهار 1386
پاییز 1385
فروردین 91
بهمن 90
دی 90
مهر 90
تیر 90
خرداد 90
اردیبهشت 90
اسفند 89
دی 89
آذر 89
مهر 89
خرداد 89
آبان 88
تیر 88
فروردین 88
بهمن 87
شهریور 87
تیر 86
خرداد 86
بهار 91
تابستان 91
پاییز 91
زمستان 91
بهار 92
پاییز 92
زمستان 92
بهار 93
زمستان 94
تابستان 95
بهار 97
پاییز 97
آب وآتش
یک روحانی
دولت عاشقی(کبوتر بین الحرمین)
تا آسمان
حامد
میثم رشیدی
دانشناپذیر
استاد بابایی(رئیس انجمن قلم حوزه)
منتظرم تاکه اوبرگردد
فانوس
آینه جادو(سید ابوالفضل محمدی)
کیمیای قلم
حدیث نفس
انتظار(محمد علی پناهی )
خلوت دل
نازترین احساس
مکتب امام صادق علیه السلام
گریبان فطرت
مهرستان
کلبه عاشقی
دانلود دانلود نرم افزار و مقاله