سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درِ دانش را استوار کنید که در آن شکیبایی است . [عیسی علیه السلام]
خرداد 86 - همسخن
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • صبحانه نان و ماست

    روز اول برای صبحانه نان و ماست آوردند.

    منتظر بودم که صبحانه بیارن ولی خبری نبود چند لقمه به زور خودم.

    روزهای بعد که نان  و ماست آوردند متوجه شدم که اونجا رسم صبحانه بر این است...

    چون در آنجا برق و به تبع اون یخچال نبود زود کره شیر را میگرفتند و تبدیل به ماست میکردن که فاسدنشه

    حاج آقا کیک نداری؟

    شب دوم برای شام رفته بودم چادر مش ساتیار  .در بین صحبتها گفت :حاج آقا کیک نداری؟

    تعجب کردم و نمیدانستم منظورش چیه ؟خندید و گفت: اینجا همه خانه ها کیک دارن حتما دیشب تو بدن شما هم رفته...

    فهمیدم منظورش ((کک)) بوده.

    خوشبختانه ما شب اول بیرون از خانه بودیم و شبهای بعد در مدرسه

    اما بعضی از دوستان که در خانه ها خوابیده بودن حسابی ککی شده بودن...



    همسخن ::: چهارشنبه 86/3/30::: ساعت 7:41 عصر
    حواشی وارده: حاشیه

    نماز شب

    نزدیک غروب رسیدیم به روستای تیک دوتا از بچه ها هم باید میرفتند یک روستای دیگر ولی بعلت تاریکی ماندند.

    بعد از چای و شام خوابیدیم .موبایل سید کمال را تنظیم کردیم که برای نماز صبح بیدار بشویم

    خیلی نگران بودم نکند نماز بیدار نشویم.

    با اینکه 2روز بود استراحت مناسب نداشتم و خیلی خسته بودم اما نصف شب بیدار شدم موبایل را نگاه کردم دیدم هنوز یک ساعت تا اذان مانده

    خواستم بخوابم اما احساس کردم خیلی خوابم نمیاد.

    حالا ما تو خونه نماز صبحمون را به زور میخونیم  (!) اما اینجا هوس کردم نماز شب بخونم.گفتم نماز شب زیر این آسمان پرستاره هم صفایی داره...

    آمدم برم وضو بگیرم احتیاطا چوب دستی عمو جبار را باخودم بردم (برای برخورد احتمالی با سگها) اونجا سگ خیلی زیاد بود اتفاقا به همه اعضا اعلام شده بود اگر سگ گازتون گرفت سریع به مرکز بخش برگردید واکسن هاری بزنید...منم دیدم مثل اینکه خطر جدیه

    تاچند قدم رفتم سگ بطرفم حمله کرد چوب را طرفش گرفتم و تکان دادم حالا در چند قدمی من ایستاده بود و پارس میکرد. هر کار کردم بی خیال نشد...همه سگهای روستا شروع کردن پارس کردن

    قلبم تالاپ تولوپ میزد

    با خودم گفتم :بچه نونت نبود ؟ آبت نبود ؟ نماز شب خوندنت چی بود؟

    تو اگر نماز شب خون بودی تو خونه نماز میخوندی. حالا اینجا...

    آخر پسر مش جبار بیدار شد و سگ را آرام کرد

    یک نماز خوف خواندیم وتا صبح خوابم نرفت . اما برای نماز صبح صبر کردم اول سید کمال بیدار بشه بعد من ، تاسگه گیر نده ...



    همسخن ::: چهارشنبه 86/3/23::: ساعت 12:3 عصر
    حواشی وارده: حاشیه

    روز 3شنبه بعد ازظهر با یک پیکان از مرکز بخش همراه با چند نفر دیگر رفتیم به روستای مورد نظر.فکر میکردم از ماشین پیاده میشم از رودخانه عبور میکنم و میرسم...

    بی معرفتا نگفته بودن کلی پیاده روی داره ؛ پیاده شدیم و راه افتادیم بعد از کلی راه وپایین آمدن از کوه عمو جبار را دیدیم 

    آماده بودیم به رودخانه برسیم که با قلاب رد بشیم اما از شانس خوب من یک پل زده بودن (بقول خودشون پل راست کرده بودن)

    چه پلی؟؟؟

     

    یک سنگ بزرگ وسط رودخانه بود چند تا چوب اینطرفش گذاشته بودن بعد باید از سنگ میرفتیم بالا از اونطرف میامدیم پایین بعد دوباره از چند تا چوب عبور میکردیم...

    وقتی از رود عبور کردیم دوبره رفتیم بالای کوه

    بعد از 2 ساعت پیاده روی بالاخره رسیدیم

     

     

     



    همسخن ::: پنج شنبه 86/3/17::: ساعت 1:29 عصر
    حواشی وارده: حاشیه

    جای شما خالی ما هفته گذشته رفتیم مسافرت البته تبلیغی نه تفریحی

    به یک جای عجیب؛

    ابتدا کوه، بعد گردنه، بعدش قله ،بعد برف ،بعد آفتاب ،سرما، گرما

    اینقدر کوه و گردنه رد کردیم که از هرچی کوه بود ...

     

    باور نمیکردم هنوز در ایران جایی باشه که مردم مجبور باشن برای رسیدن به روستاشون از سیم رد بشن (مثل تکاورها)

    یک خانواده کامل (پدر پسر نوه ها...) در یک اتاق یا چادر زندگی کنند.

    روستا هایی که از  آب،برق،گاز،تلفن محرومند یا فقط یکی از اونا رو دارن

    واز کمترین امکانات خبری نیست

    مردم نسیه زندگی میکنند...

    استان چارمحال و بختیاری

    شهرستان کوهرنگ

    بخش بازفت

    خلاصه اینکه مردم یک زندگی ابتدایی مثل هزار سال پیش دارند

    حرفای زیادی ازین سفر دارم که انشاالله در فرصت مناسب مینویسم

    و عکسهایی که خودم و دوستام گرفتیم میگذارم.

    این یک عکس از اینتر نت بقیه طلبتون

     

    بازفتگوسفنداشون را دارن اینجوری از رود عبور میدن

    آدمها مثل این گوسفندا از رود عبور میکنند...

    تابعد...



    همسخن ::: یکشنبه 86/3/13::: ساعت 6:56 عصر
    حواشی وارده: حاشیه


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 190
    بازدید دیروز: 91
    کل بازدید :441320


    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    خرداد 86 - همسخن
    همسخن
    اندکی از آنچه ذهن ما را پر کرده ... طلبه حوزه علمیه خادم اهل بیت علیهم السلام

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>فهرست موضوعی یادداشت ها<<
    تشیع[10] . معارف[6] . کشکول[4] . تضاد[3] . امام[2] . خدا[2] . دبستان[2] . خانم[2] . دکتر[2] . رفیع پور[2] . ایران[2] . توسعه[2] . سیاسی[2] . سید[2] . فرامرز[2] . عمره[2] . غرب . فریب . قدرت شهوت کنترل خواسته حدیث زیبا امیرامومنین علی علیه السلام قان . قلهک . کار فرهنگی . معماری . مکروهات . مهری کویت قم نجف آیةالله حوزه سیاسی مراجع تقلید سیاست زندگینامه . موشک . میرحسین . نابرابری . نشان . نعمت . هدایت . ویران . یخچال . کارتر . کلیسا . شاه . شرق . شهبازی . شیطان، شیطان بزرگ، امریکا، مذاکره، روش مذاکره مقام معظم رهبری، ب . ظلم . علوم اجتماعی . گرمایش . محله . محمود . مردم . مسئولین . مستحبات . مطلوب . مظلوم . تیر . جامعةالزهرا . جامعه . جامعه اسلامی تذکرات کار فرهنگی سید حسن موسوی دانشگاه فرهنگ ادب ع . جامعه شناسی . جامغه الزهرا . جب . جریمه راهنمایی رانندگی پلیس نیروی انتظامی فرامرز رفیع پور جامعه . حدیث - نهج البلاغه - امیرالمؤمنین - کلمات قصار - اثر کار کوچک - . حضرت زهرا . حقوق زن زنان دفاع تعدد زوجات زن دوم مهریه . حمید بن قحطبه . حوزه . حکومت دینی . خاطره . ایرانی . باران . بد حجابی حجاب تلوزیون رسانه حکومت آخوند روحانی چادر روسری لج کرد . بیرونی . پایگاه مردمی . پرفسور . تجملات . آسایش . آشامیدن . آناتومی . آینده . اتاق خواب . اجحاف . احمدی نژاد . استعمار . اسلامی . افشار . رقابت . روحانیون . زن . زندگی - ظاهر - واقع - تکنولوژی - پیامد - ماشینی . سادات . ستم . سرمایش . سیاست . رئوف . رضا . خانه . خانواده . دریغ . دکتر . دولت . خمینی . خنثی . خواهران . خوردن . خیابان . خیریه . دانشگاه . انتخابات . اندرونی . انقلاب . انگلیس انگلستان مشکل دشمن دشمنی فرامرز رفیع پور جامعه . تعطیلی . تقلب . تلوزیون ماهواره فرهنگ دین صدا و سیما تربیت فرزند . تهران . تهویه .

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    خرداد 86 - همسخن

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<