-
2. اومانیسم
-
به گمان او باید تفسیر و فهم خود از دین بلکه بازسازی آن را بر مبنای انسان معاصر انجام داد نه مفهوم «الله» و «توحید»، لذا در کتاب «من العقیدة الی الثورة» تلاش کرد بازسازی علم کلام را بر چنین مبنایی انجام دهد
-
انسان مورد نظر او انسانی نیست که اسلام یا میراث اسلامی تعریف کرده است بلکه معطوف به مبنای پدیدارشناختی او، این جهانی و مادی میباشد. انسانی که به محوریت خود همه حقایق را در عالم شعور و احساس خویش خلق میکند و هیچ هستی و قدرتی فراتر از او وجود ندارد جز اینکه ساخته شعور او است
-
3. تاریخینگری و نسبیتگرائی
-
برای هر دوره تاریخی و هر تمدنی روحی قائل است. در این رویکرد اندیشهها در شرائط تاریخی معین و در محیط تمدنی خاصی پدید میآیند لذا هر فکری از نظر حنفی فکری تمدنی و تعبیری از روح عصر خویش است
-
مطابق چنین مبنائی، حنفی به این نتیجه میرسد که ذات و اصل دین تنها یک فرض امکانی است که جز از خلال تفسیرهای تاریخی مفسران وجودی ندارد. کتاب مقدس از خود سخن نمیگوید و به فکر دینی تبدیل نمیشود بلکه فرد یا گروه خاصی آن به تفسیر میکشند و از گذرگاه تاریخ است که اندیشه دینی به وجود میآید
-
او معتقد است که قرآن تاریخی است ولی حدیث تاریخیتر از قرآن بوده، و تفسیر تاریخیتر از قرآن و حدیث، و نیز سیره تاریخیتر از قرآن و حدیث و تفسیر میباشد و سرانجام فقه را تاریخیترین علم از میان علوم نقلی معرفی میکند. او با مبنای تاریخی بودن احادیث، مفاد و معانی آن را ناظر به محیط جغرافیایی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و دینی اعراب زمان صدور روایات و گاه عرب جاهلیت میداند
-
لازمه تاریخینگری فوق نسبیتگرائی و کثرتگرائی است و حنفی به هر دو ملتزم است. در مجموعه آثار حنفی اعم از غربشناسی و اسلام شناسی، صراحتهای فراوانی از نسبیتگرائی را میتوان مشاهده کرد. از نظر او میراث اسلامی در برگیرندهی مجموعهای از قرائتهای مختلف و احتمالات گوناگونی است که هیچ مقیاسی برای تشخیص نظری صواب و خطا در آن وجود ندارد و باید به دنبال ملاکهای عملی نظیر فایدهمندی رفت اما ملاک عملی هم از نظر او، نمیتواند صحت و سقم رویکردهای مختلف تراث را اثبات کند، بنابراین گزینش قرائتی از میراث گذشته یا انتخاب قرائتی نوین به معنای تخطئه سایر قرائتهای میراث نیست زیرا آنها تفسیرهای احتمالی دیگری به تناسب شرایط اجتماعی و تاریخی خودشان هستند
-
حنفی به کثرتگرایی هم تن میدهد. او معتقد است همه فرق اسلامی بر اساس شرایط مختلف فرهنگی پدید آمده و هر یک بازتابی از آن شرایط میباشند، لذا مدعی است برخلاف توهم برخی که میراث اسلامی را نمایانگر عنصر ثبات در برابر واقعیت اجتماعی متغیر دانستهاند، کثرت فرقههای اسلامی و مذاهب کلامی نشان دهنده تغییر و ثبات هر دو است
-
4. فایدهگرایی
-
حنفی معتقد است که در میراث ما عقاید و نظریههای مختلفی وجود دارد که از سوی اشاعره، معتزله و... مطرح شد ولی ما باید مطابق نیازهای عصری برخی از آنها را که مناسبتر است اختیار نماییم. ملاک این گزینش به فایدهمندی آنها در شرایط اجتماعی خاص برمیگردد.
-
در گذشته عقاید اشعری را قبول کرده بودیم لذا الهیات ما به ربط بین خالق و مخلوق، خدا و عالم محدود شده بود در حالی که امروز شرایط عوض شده است و گرایش اعتزالی بهتر میتواند پاسخگوی نیازهای عصر باشد. تنها معیار این قبول و نکول، مقیاس عملی و فایده عینی است، در غیر این صورت معیاری نظری برای صواب و خطا وجود ندارد
-
5. قداستزدایی
-
حنفی میراث گذشته مسلمین را از دین جدا میسازد. حاصل این تفکیک آن است که میراث مجموعه تفسیرهایی است که گذشتگان ما نسبت به واقع و جهان اجتماعی خود داشتهاند لذا گاه از دین جبریت میفهمیدند و گاه اختیار، گاه مسلک اشعری را میپذیرفتند و گاه معتزلی و این تفسیرهای مختلف همچنان در آینده به شکلهای مختلف و نوین استمرار خواهد داشت. از نظر او اقبال به یک رویکرد و ادبار از رویکردی دیگر ارتباطی با دین و وحی ندارد تا سر از حوزه قداستها در آورد.
-
اصرار حنفی مبنی بر اینکه میراث ما، نباید وصف «اسلامی» داشته باشد و در صورت کاربرد آن، «اسلامی» بودن هیچ معنای دینی ندارد بلکه به معنای تمدنی آن است، همگی در راستای قداستزدایی از میراث اسلامی میباشد
-
6. سکولاریسم
-
حنفی در رویکرد «تجدد و تراث» خود معتقد است که به اقتضاء نیازهای عصر ما که به عقبماندگی، اشغال سرزمینهای اسلامی و رکود فکری مبتلی شدهایم، هدف اصلی باید استقلال و آزادی این سرزمینها باشد در نتیجه اگر نیازی به الهیات، فلسفه، فقه و تصوف باشد باید الهیات زمین، فلسفه زمین، فقه زمین، تصوف و شعر زمین پدید آید. عرفان باید عرفان انقلاب، فقه باید فقه پیشرفت و تفسیر دین، تفسیر از دین توسعه و ترقی باشد. اگر چنین اتفاقی رخ دهد ایدئولوژی لازم برای تغییر اجتماعی به وجود میآید
-
او سکولاریسم غرب را جوهر و اساس دین میداند و مدعی است وحی در جوهر خود سکولار است، دینی بودن امری عارضی بوده که از تاریخ بر آن تحمیل شده است. از نظر او سکولاریسم در غرب برای بازگشت آزادی انسان (آزادی فکر، بیان و رفتار) و نفی هر نوع سلطهای غیر از سلطه عقل به وجود آمد، بنابراین سکولاریسم اساس وحی و جوهر آن است
-
به اعتقاد وی، در مصر معاصر، اندیشه اخوانالمسلمین نیازمند یک تطور است، و او این تطور را در ارائه ایدئولوژی سکولاری میداند، چه این که اسلام را دین سکولار قلمداد میکند که بنیاد آن بر مراعات مصالح مردم است «ما رآه المسلمون حسناً فهو عندالله الحسن»، حاکمیت خدا به معنی حاکمیت مردم است و در اسلام تئوکراسی یا حکومت دینی وجود ندارد. نظام اسلامی از نظر حنفی نظام مبتنی بر بیعت، شوری و نوعی از قانون اساسی اسلامی است که مصالح مردم را رعایت کند، در این صورت ایدئولوژی اسلامی، ایدئولوژی انسانی و اجتماعی خواهد بود نه ایدئولوژی دینی و لاهوتی
-
غرب شناسی یا استغراب
-
حنفی غربشناسی یا «استغراب» را علم جدیدی میداند که به مطالعه غرب نه از نگاه غربیها، بلکه از منظر شرق و در آیینه مسلمانان میپردازد.
-
او تصریح میکند که رسالت مهم غربشناسی گسستن عقده حقارت تاریخی است که در نسبت ما با دیگران (غربیها) وجود داشته است به طوری که ما در جایگاه موضوعی برای مطالعه غربیها قرار داشتیم. اما اینک باید این نسبت تغییر یابد و ما به جایگاه رفیع محققی بار یابیم که در برابر غرب احساس نقص نمیکند بلکه غرب را به عنوان موضوعی برای مطالعه و تنظیم نسبت خود با آن مورد تأمّل قرار میدهد.
-
حنفی یکی از اهداف غربشناسی را نفی اسطوره جهانی بودن غرب میداند. در غربشناسی، باید موضوع غرب و تمدن غربی را همچون پدیدهای تاریخی که به شرایط محیطی و اجتماعی خاصی مربوط است، نگاه کرد، نه به عنوان پدیدهای جهانی و دستاوردی بشری.
-
حنفی اندیشه معاصر را در سه رویکرد کلی تقسیم کرده است:
1- رویکرد اصلاح دینی سید جمال،
2- رویکرد لیبرالی طهطاوی و دیگر صاحبان آن،
3- رویکرد علمی سکولاری شبلی شمیل و طرفدارانش
از نظر او این سه رویکرد علیرغم تفاوتی که داشتهاند، در نقطهای به اشتراک میرسند و آن تلقی از غرب به عنوان مدل و راهی برای توسعه و تجدد است. در رویکرد اصلاح دینی سید جمال، سخن از غرب علمی، قدرتمند و دارای تکنولوژی برتر نظامی، نظام پارلمانی و حکومت مشروطه و مقیّده است و در رویکرد لیبرالی طهطاوی مظاهر عمران و آبادانی و پیدایش دولت جدید غرب برجسته است و در دیدگاه علمی سکولاری شبلی شمیل، غرب در جلوههای علوم طبیعی و تجربی و سکولاریسم نمایان میشود.
-
بنابراین از نظر او مطابق هر سه رویکرد، غرب تابلویی برای ورود به عرصه نوگرایی و تجدد است و تفاوت این رویکردها به اختلاف در درجه برمیگردد نه اختلاف در نوع. از نظر حنفی باید رویکرد ما به غرب از رویکرد «راهی برای نوگرایی» به رویکرد «کاستن غرب» و محدود کردن آن به جایگاه طبیعیاش تغییر یابد
-
به طور کلی، حنفی اندیشه معاصر ما را در مواجهه با غرب، در سه دیدگاه هجوم، دفاع و گزینش در نوسان میبیند. رویکرد مناسبی را که حنفی به اقتضاء «آگاهی تاریخی» و از «منظر تمدنی» پیشنهاد میدهد، «رویکردی نقدی» است یعنی نسبت به هیچکدام از تراث قدیم یا تراث غرب موضع دفاعی یا هجومی نباید داشت، بلکه باید دست به نقادی هر دو زد. تراث گذشته را باید مطابق نیازهای عصر جدید «بازسازی» کرد و این وظیفهای است که «موضع ما نسبت به میراث گذشته» متصدی آن است. از نظر او مادامی که بر پژوهشهای غربشناسی ما جدل هجوم یا دفاع، رویکرد مسلط باشد و نه منطق نقد و بازسازی، همچنان در حیرت به سر خواهیم برد.
-
حنفی هر چند در تقسیم اندیشه معاصر ما در مواجهه با غرب در سه رویکرد هجوم، دفاع و گزینش، جامعیتی به کار بست، اما در تطبیق و تفسیر آن لغزش نمود.
تهاجم، دفاع و گزینش اضلاع سهگانهای است که در فرهنگ و تمدن اسلامی سابقهای دیرینه دارد. در دنیای اسلام با شخصیتها و جریانهایی مواجه میشویم که در هر سه ضلع زندگی میکردند، دفاع از هویت اسلامی و میراث گذشته، گزینش عناصر مفید و مناسب از دیگر فرهنگها و تمدنها، و تهاجم به بعد استعماری غرب و عناصر نامطلوب از فرهنگ و تمدن مغرب زمین.
-
از جمله لغزشهای حنفی که در این بحث تکرار شده است، این است که محدود کردن غرب در جایگاه طبیعی و تاریخی خود را وظیفه استغراب میداند لذا رویکرد تهاجمی به غرب را خارج از حوزه استغراب و نامناسب تشخیص میدهد. حقیقت آن است که با محدود کردن غرب در جایگاه تاریخی خودش، هنوز نقد غرب انجام نگرفته است، نقد باید قیمت و بهاء غرب را تعیین کند اما محدود کردن آن اعتبار آن را برای تاریخ و جغرافیایش نقض نمیکند و این همان نسبیت معرفتی، ارزشی و تمدنی است.
-
طرح نظری حنفی در موضوع غربشناسی یا « نسبت ما با میراث غرب» سه موضوع کلی زیر را در بر میگیرد:
ب) تکوین خود آگاهی اروپایی
ج) ساختار خودآگاهی اروپایی
د) سرنوشت خود آگاهی اروپایی
-
تکوین خودآگاهی اروپائی
-
او «تکوین آگاهی اروپائی» را در چهار مرحله «منابع آگاهی اروپائی»، «آغاز آگاهی اروپائی»، «اوج آگاهی اروپایی»، و «پایان آگاهی اروپایی» ترسیم میکند.
-
مراد از «منابع آگاهی اروپایی»، سرچشمههای آشکار و پنهانی است که تمدن غرب از قرن اول تا چهارده میلادی از آنها تغذیه کرده است مثل منابع یونانی رومی و یهودی مسیحی که از منابع آشکار آن است و منابعی از شرق قدیم و شرایط محیطی اروپا که منابع پنهان آن را تشکیل میدهد (یعنی منابعی که اروپائیان، فلاسفه و مورخین فلسفه غرب به این دسته از مصادر اهمیتی نشان نمیدهند و ترفند سکوت اختیار کردهاند، مثل اینکه قبل از تمدن یونان، تاریکی و جهل مطلق وجود داشت). همچنین عصر آباء کلیسا و عصر مدرسی هم جزئی از منابع تمدن غرب میباشد.
-
«آغاز آگاهی غربی» اشاره به عصر اصلاح دینی و عصر رنسانس (قرن 15 و 16 میلادی) دارد که نقطه آغازی بود برای آگاهی غربی، بخصوص آغاز کوجیتو دکارتی (فکر میکنم پس هستم) و سپس عقلانیت در قرن 17 که به دنبال خود عصر روشنگری و انقلاب را در قرن 18 پدید آورد.
-
«پایان آگاهی اروپایی» به بررسی تحول بنیادی در روند آگاهی غربی از «من فکر میکنم» در قرن 17 تا «من وجود دارم» در قرن 20 میپردازد و نیز اشاره به مرحلهای دارد که غرب به نقد خویش روی آورده است، چه نقد گذشته یا نقد وضعیت جدیدی که خود بنیاد نهاده است مثل نقد ایدئالیسم و پوزیتیویسم.
-
ساختار خودآگاهی اروپائی
-
ساختار آگاهی اروپایی
از نظر حنفی آگاهی اروپایی بعد از طی مراحل مختلف تکوین که در گفتار پیشین به آن اشاره شد، شکل و ساختار خاصی میگیرد که حاصل همان مراحل تکوین میباشد. او ساختار آگاهی اروپایی را در شش ویژگی معرفی نماید و در واقع این بحث به تعبیر او لبّ «علم استغراب» است. تنها به دو ویژگی آن اشاره میکنیم:
-
1- عقلانیت اروپایی
حنفی به دو ویژگی از عقلانیت یا ذهنیت اروپایی اشاره میکند:
أ- گسست معرفتی
از نظر حنفی رنسانس و عصر اصلاح دینی نقطه آغاز «گسست معرفتی» آگاهی اروپایی از گذشتهاش میباشد، گسستی که پیشرفت علمی و توجه به «انسان» مدیون آن است. به هر میزانی که جدائی از «گذشته» تحقق یافت، پیشرفت در آینده شکل گرفت. گسست معرفتی به یکی از مفاهیم کلیدی فلسفه علوم معاصر تبدیل شد.
-
بعد میگوید این مفهوم به برخی از محققین معاصر عرب (از قبیل محمد ارگون، محمد عابد جابری و...) هم سرایت کرد و آنها گسست بین گذشته و حال را در میراث، به عنوان یک وظیفه تمدنی تلقی نمودند، با اینکه ما هنوز نظریه معرفتی تقلیدی را به آخر نرساندهایم، نه عقل را اعمال کردیم و نه حس را تکیهگاه قرار دادهایم.
-
نکاتی درباره معماری منازل در مناطق جنوب کشور
دبستان دکتر محمود افشار
دبستان هدایت
روش مذاکره قدرتهای بزرگ
سفرنامه قونیه 3
سفرنامه قونیه 2
سفرنامه قونیه
انساندوستی!
رابطه علم و تهذیب نفس
عدم ورود دین داران به عرصه های مهم و پیامدهای آن
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 130
کل بازدید :441738
اندکی از آنچه ذهن ما را پر کرده ... طلبه حوزه علمیه خادم اهل بیت علیهم السلام
رادیو معارف [102]
تفسیر نور [73]
شبکه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف [202]
پایگاه آیت الله سیستانی مدظله العالی [136]
پایگاه آیت الله مکارم [193]
پرسمان [101]
مکتب السید محمد باقر المهری [120]
فرهنگستان زبان فارسی [285]
الغدیر(اشکنان) [182]
[آرشیو(10)]
معضلی به نام دانشگاه آزاد
کمک
شب عید
وحدت
سیزده به در...س
بهار من نیامد
9 ربیع
عشق
سفرنامه عمره 1386
. کشکو ل
اشعار
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
بهار 1386
پاییز 1385
فروردین 91
بهمن 90
دی 90
مهر 90
تیر 90
خرداد 90
اردیبهشت 90
اسفند 89
دی 89
آذر 89
مهر 89
خرداد 89
آبان 88
تیر 88
فروردین 88
بهمن 87
شهریور 87
تیر 86
خرداد 86
بهار 91
تابستان 91
پاییز 91
زمستان 91
بهار 92
پاییز 92
زمستان 92
بهار 93
زمستان 94
تابستان 95
بهار 97
پاییز 97
آب وآتش
یک روحانی
دولت عاشقی(کبوتر بین الحرمین)
تا آسمان
حامد
میثم رشیدی
دانشناپذیر
استاد بابایی(رئیس انجمن قلم حوزه)
منتظرم تاکه اوبرگردد
فانوس
آینه جادو(سید ابوالفضل محمدی)
کیمیای قلم
حدیث نفس
انتظار(محمد علی پناهی )
خلوت دل
نازترین احساس
مکتب امام صادق علیه السلام
گریبان فطرت
مهرستان
کلبه عاشقی
دانلود دانلود نرم افزار و مقاله