سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چگونه کسی که نشانه های دین را نمی شناسد به بهشت برود؟ [عیسی علیه السلام]
اندیشه 18 - همسخن
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
    • بازشناسی اسلام و میراث اسلامی
      در اندیشه حسن حنفی

    • ماهیت میراث اسلامی

         او میراث اسلامی را مجموعه عناصری می‏داند که از گذشته و از درون تمدن و فرهنگ حاکم هر عصر به دست ما رسیده و دارای دو خصوصیت است از یک جهت به اقتضاء موروث گذشتگان بوده و به گذشته تعلق دارد و از سوئی دیگر به مقتضای شرایط موجود جامعه و فرهنگ می‏باشد. بنابراین در نگاه او ما با دو پدیده با عنوان «میراث» و «تجدد» روبرو نیستیم بلکه با نقطه آغازی به نام «میراث» مواجه‏ایم که باید آن را به مثابه «مسئولیتی فرهنگی و قومی» مطابق نیازهای عصر تفسیر و معنا کرد. او برای میراث ارزش ذاتی مطلق قائل نیست بلکه قیمت آن را به میزان نقشی می­داند که در تفسیر واقع (واقعیت معاصر) و تطور و پیشرفت آن ایفاء میکند.

    • ویژگی های میراث اسلامی از نظر حنفی

    • ویژگی‏های میراث

    • حنفی برای بازشناسی ماهیت میراث اسلامی، ویژگی‏های خاصی را به شرح زیر بیان می‏دارد:

          1- میراث موضوعی ملی و بومی (التراث قضیة وطنیة)

           میراث به اعتقاد او اندوختهای قومی و ملی است که به عنوان سرمایه و مسئولیتی قومی و فرهنگی ذخیره شده است. بنابراین میراث همواره ناظر به شرایط زمانی خود و متناسب با آن می‏باشد و بلکه جزئی از واقعی است که آن را تفسیر میکند.

    •   میراث تعبیری فکری از پدیده‏های هر عصر و تدوینی نظری از ستیزهای فکری آن می‏باشد؛ امری آسمانی نیست بلکه تکوینی تاریخی وتطوری اجتماعی دارد، به عنوان مثال از نظر حنفی همه مفاهیم و نظریه‏های مختلف کلامی در باره ایمان و عمل، کفر و فسق، عصیان و نفاق و مساله امامت، نظریه‏پردازی از وقایع سیاسی‏ای بوده‏اند که مردم در آن اختلاف نظر داشته‏اند

    • 2- میراث ملازم تجدد (التجدید و المعاصرة)

      بازسازی و تجدد باید بر اساس میراث انجام گیرد زیرا میراث در متن واقعیت اجتماعی ما است و بدون تغییر آن نمی‏توان به سوی تجدد گام برداشت، لذا تجدد و تراث ملازم یکدیگراند. تجدد در میراث به معنای تغییر در رفتار و سلوک مردم مطابق مقتضای واقعیت خارجی جامعه است.

          در واقع حنفی رویکردهای تجددگرای غربی را بر حسب نظری و ماهوی نفی نمی­کند بلکه آنها را به دلیل عدم ملاحظه شرائط موجود جهت رسیدن به وضعیت مطلوب (تجدد) شتاب­زده معرفی نموده و وصول به تجدد را در گرو تغییر بنیادهای فکری روحی و احساسی مسلمانان به نفع آن تجدد قلمداد میکند.

    • 3- میراث سلطه و میراث ستیز (میراث ‏السلطه و میراث ‏المعارضه)

          در رویکرد حنفی میراث به دو نوع میراث سلطه و میراث ستیز تقسیم می‏شود. میراث سلطه را حکومت‏ها برای بقاء خود و نفی تهدید دیگران پدید آورده‏اند ولی میراث ستیز از سوی محکومین و برای مبارزه با سلطه به وجود آمده است. او میراث سلطه را متضمن اصول دین و نقلیات می‏داند ولی میراث ستیز را در رویکرد استقلال انسان در عقل و آزادی معرفی می‏نماید و کل میراث مسلمین را تعبیری از این دو میراث می‏داند

    • 4- میراث یک بعدی یا یک جانبه گرائی (احادیة‏ التراث)

        حنفی تاریخ میراث را از قرن پنجم هجری همزمان با هجوم غزالی به علوم عقلی، میراثی یک‏ جانبه‏ (یعنی اشعریت) و فاقد تکثر معرفی می‏کند، به عبارت دیگر از نظر او غزالی میراث سلطه را در اشعریت قرار داد و میراث محکومین را در تصوف(خوف، رضا، تسلیم، قناعت، صبر، زهد و ...). حنفی این وضعیت را تا آغاز جنبش‏های اصلاحی معاصر در دنیای عرب مستمر دانسته و معتقد است تکثر‏گرائی بعد از این تاریخ آغاز شد.

       رسالت متفکران معاصر از نظر حنفی باز‏گرداندن قرائت‏های متعدد و انتخاب قرائتی نوین و متناسب‏‏ با این عصر است.‏ او مباحثی نظیر لاهوت انقلاب، لاهوت آزادی و لاهوت توسعه را جزء این دسته از قرائت‏های نوین و مناسب می‏شمارد 

    •  5- میراث وارونه (التراث ‏المقلوبة)

           از نظر حنفی میراث ما میراث وارونه و معکوس است یعنی مباحث الهیات و آنچه درباره ذات، صفات و افعال خدا است باید به محوریت انسان تغییر یافته واز ذات خودآگاه، صفات و افعال انسانی سخن به میان آید تا به استقلال در آزادی و عقل نائل آید. به زعم او الهیات ما «انسانیات وارونه» (انسانیاتٌ مقلوبة) است (و این از واژه‏های کلیدی در آثار و ادبیات اوست) یعنی مسائل آن در حقیقت مربوط به انسان بوده و مجازاً به خدا نسبت داده می‏شود.

           

    •  از نظر او صفاتی از قبیل سمع، بصر، قدرت، عدل از آن انسان است ولی در شرایط خاص روحی و اجتماعی از قبیل فقر، ناتوانی، ظلم و قهر، آدمی این صفات را تا حدّ اطلاق و بی‏نهایت به غیر خود نسبت می‏دهد، آنگاه به شکلی هنرمندانه این صفات را می‏خواند تا تأثیری بر نفوس انسانی بر جای گذارد. بنابراین الهیات چیزی جز طرحی عملی و نظامی آرمانی برای آگاهی انسان نیست و متکلمان گمان می‏کنند فراتر از اوصاف ذاتی شعور، حقیقتی عینی در خارج وجود دارد

    •  6- دو‏انگاری میراث (ازدواجیة ‏‏الفکر ‏الاسلامی)

           از نظر حنفی میراث اسلامی گرفتار بینش ثنویت است یعنی نظریه فیض و نگاه هرمی و سلسله مراتبی داشتن به هستی سبب شد تا دو‏انگاری در مفاهیم میراث به وجود آید مانند خدا و طبیعت، ماده و صورت، علت و معلول، جوهر و عرض، روح و جسم، دنیا و آخرت، خیر و شر، مؤمن و کافر، حاکم و محکوم و... حنفی نفوذ این بینش در میراث را خطری جدی برای آن می‏خواند. به نظر او یکی از نتایج نظریه فیض، تلقی دولت هرمی در اندیشه و عمل سیاسی است 

    • روش‏های تجدد و بازسازی میراث اسلامی

    •  حنفی علوم اسلامی را دارای دلالت‏های ذاتی، ثابت و مطلق نمی‏داند بلکه بازتابی از واقعیت زمانه و نمودی از وحی به تناسب شرایط تاریخی، اجتماعی و فرهنگی گذشته تلقی می‏کند لذا به عنوان بازسازی میراث همه علوم اسلامی را با قرائت جدیدی دستخوش تغییر بنیادی قرار می‏دهد
      تجدد و بازسازی میراث از نظر حنفی با شیوه‏های خاصی انجام می‏گیرد که برخی از آنها به زبان و واژه‏ها برمی‏گردد، برخی به معانی و مفاهیم و برخی دیگر به ذات اشیاء و موضوعات مربوط می‏شود.   

    • بازسازی زبانی‏

         حنفی در این باره زبان وسیله‏ای برای بیان اندیشه‏ها است و هر اندیشه جدیدی زبان جدید خود را می‏طلبد. وقتی تمدنی به گسترش و تطور دست می‏یابد، زبان گذشته‏اش ظرفیت لازم را در رساندن معانی به حداکثر افراد نخواهد داشت، اینجا است که تجدد در زبان ضرورت ‏یافته و زبان گذشته از ساحت آن تمدن باید رخت بربندد

    • او میراث اسلامی را به کهنگی الفاظ متهم می‏سازد که ‏توان رساندن مضامین جدید و مفاهیم مناسب با نیازهای عصری را ندارد. از نظر او علوم اسلامی جملگی به آفت فوق مبتلا هستند. واژه‏های اصول دین و عقائد مثل الله، رسول، بهشت، جهنم، ثواب و عقاب، یا اصطلاحات فقهی و حقوقی نظیر حلال و حرام، واجب و مکروه، و یا اصطلاحات فلسفه از قبیل جوهر و عرض، ممکن و واجب، عقل فعال، و یا آن‏چه که در عرفان و تصوف وجود دارد مثل رضا، توکل، صبر، ورع، خشیت، خوف، حزن و بکاء همه مشمول این سخن هستند.

    • نارسایی‏های زبان میراث از نظر حنفی

         1. اولین نارسایی را الهی بودن زبان میراث می‏داند یعنی زبان میراث، در محور «الله» دور می‏زند به گمان او کلمه «الله» در کاربردهای خود مشتمل بر تناقض درونی است زیرا این لفظ تنها نوعی عکس‏العمل روحی و روانی انسان را نشان می‏دهد نه اینکه معنای عینی خاصی را دلالت نماید

    • او در تحلیلی مادی و پدیدار‏شناختی می‏گوید به هر چیزی که معتقد شدیم و به عنوان جبران کاستی‏ها و ضعف خود، درمقابلش تعظیم نمودیم، این حالت در احساس مردمی همان «الله» است بنابراین «الله» لفظی است که به وسیله آن ناله‏های سوزناک یا فریاد فرح بخش خود را اظهار می‏داریم لذا بیش از آن‏ که توصیفی واقعی یا بیانی خبری باشد، تعبیری ادبی و انشایی است

    • 2. حنفی دومین مشکل زبان میراث را حاکمیت مفاهیم و موضوعات خالص دینی می‏داند مفاهیمی مثل دین، رسول، معجزه، نبوت، اسلام و... از نظر او چنین زبانی نمی‏تواند پیامی برای عصر حاضر داشته باشد. زیرا مفاهیم فوق در طول تاریخ معانی متعدد و کاربردهای مختلفی یافته‏اند به طوری که با معنای اشتقاقی یا معنای اصلی که وحی آورده بود مغایرت دارند و قدمت تاریخی معانی گذشته قابلیت آنها را در رساندن معانی جدید معاصر سلب کرده است

    • 3. زبان میراث، زبانی تاریخی و ناظر به وقایع تاریخی است تا فکری. مذاهب اربعه اهل تسنن، معتزله، اشاعره، خوارج و شیعه نسبت به اصول دین، و نیز کندی، فارابی، ابن سینا و ابن رشد در حوزه فلسفه، و حسن بصری، حلاج، غزالی، ابن فارض، سهروردی و ابن عربی در تصوف، همگی به واقع تاریخی، اشخاص، حوادث و مناطق جغرافیایی خاصی اشاره دارند نه مفاهیم علمی مستقل

    • 4. زبان میراث گذشته ما، زبان حقوقی و قانونگذاری است تعبیراتی مثل «یَجِبُ علی» یا «مِنَ الواجِبِ اَنْ» در فلسفه، کلام و فقه زیاد به چشم می‏خورد، گویی که می‏توان قوانینی را خارج از حیات بر آن فرض کرد. این زبان مناسب عصر ما و سائر اعصار نمی‏باشد زیرا چنین دلالت دارند که انسان جز ابزاری برای تطبیق آنها نبوده و فاقد هر نوع حریتی می‏باشد در حالی که به کارگیری اصطلاحات جدیدی از قبیل طبیعت، رهایی و شکوفایی تأکید بیشتری بر ذات و حریت انسان دارند؛

    • 5. زبان میراث، زبان صوری محض است که با واقعیت عینی ارتباط نمی‏یابد مثلاً تقسیم وجود به واجب، ممکن، ممتنع، و نیز به جوهر و عرض در فلسفه و کلام و تقسیماتی که در تصوف و امثال آن وجود دارد ارتباطی با واقعیت و انسانیت برقرار نمی‏کند برخلاف زبان و الفاظ جدید مثل تاریخ، جمهور، من، دیگری، انسان، پیشرفت، انحطاط و... این الفاظ بیانگر منطق عملی یا جدل تاریخی یا ساختار اجتماعی هستند؛

    • 6. زبان میراث به دلیل آنکه دارای معانی و بار تاریخی بوده و مملوّ از اختلافات مذهبی است، قابلیت کاربرد در عصر حاضر را ندارد. مثلاً برای واژه‏های «خلافت»، «تجسیم» و «تشبیه» نمی‏توان نظریه‏پردازی کرد زیرا زمانه‏ آن گذشت واکنون خریداری ندارند، همینطور کاربرد واژه «الحاد» و «کفر» در دوران اخیر به مانند کوفتن سر به سنگ است

    • حسن حنفی در کتاب «التراث و التجدید» خود ـ که مقدمه پروژه‏اش می‏باشد ـ به تأکید، اصرار می‏ورزد، که عقل به تنهایی مرجع حکم درباره میراث است، که وظیفه تأسیس فرهنگ جدید و اندیشه جدید به آن وانهاده می‏شود:
      «وظیفه پروژه میراث و نوسازی، رهایی از تمامی انواع سلطه‏هاست؛ سلطه گذشته و سلطه عناصر موروثی. پس فرمانروایی، تنها از آنِ عقل است و قدرت تنها از آنِ واقعیتی است که در آن به سر می‏بریم. وظیفه پروژه میراث و نوسازی، رهاسازی وجدان معاصر ما از ترس و بیم و اطاعت از قدرت است؛ چه قدرت موروث و چه قدر منقول؛ چه قدرت سنت‏ها و چه قدرت سیاسی.»

    • حنفی در مقابل نارسایی‏های شش‏گانه‏ای که برای زبان و ادبیات میراث اسلامی برشمرد، شش ویژگی برای زبان جدید قائل است که باعث توانمندی آن می‏داند لذا به زعم او بازسازی و تجدد میراث باید ویژگی‏های زبانی زیر را داشته باشد:

    • 1. عمومیت تمدنی: زبان جدید، زبان بسیار عامی است که بیشترین مخاطب را دارد بلکه به وسیله آن می‏توان همه افکار و اذهان را مخاطب خود قرار داد، الفاظی مثل آزادی و اختیار، عقل و نقل که اختصاصی به تمدن خاص ندارند؛

    • 2. نقد پذیری:‌ زبان جدید باید در مقابل تغییر و تبدل معنایی، مفهومی و حتی وجودی، زبانی باز و نقد­پذیر باشد به طوری که مشکل اندیشه معاصر ما یعنی پیچیدگی الفاظ و گزافه‏گویی رخت برمی‏بندد؛

    • 3. عقلانی و قابل فهم: زبان جدید باید زبانی عقلی و قابل تعامل در انتقال معنا باشد. زبان عقلانی را همه مردم می‏فهمند بدون اینکه نیازی به شرح و تعلیقه داشته باشد. حنفی واژه‏ هائی مثل آزادی، شوری، طبیعت و عقل را جزء این دسته از الفاظ می‏داند (به خلاف الفاظی مثل الله، بهشت، جهنم، آخرت، حساب و عقاب، صراط و میزان)؛

    • 4. تجربه پذیری: زبان جدید باید تجربه پذیر باشد یعنی بتوان معانی و دلالت‏های آن را به وسیله حس، مشاهده و تجربه محک زد، به خلاف واژه‏هایی مثل، جن، شیاطین، ملائکه، خلق، بعث و قیامت که به حوزه حس و مشاهده تعلقی نداشته و بر واقع عینی و خارجی دلالتی ندارند و همه مردم هم آنها را نمی‏پذیرند؛

    • 5. زبان انسانی: زبان جدید باید زبان انسانی و ناظر به مقولات انسانی باشد مثل نظر، عمل، ظن، یقین، زمان، انگیزه و... که همگی بر سلوک انسانی در زندگی روزانه‏اش دلالت دارند. اما الفاظی از میراث گذشته یا ارتباطی با سلوک روزانه ما ندارند مثل قدیم و حادث، جوهر و عرض، وجود و ماهیت و... یا اینکه بیرون از مقولات انسانی هستند مثل الله، مفارقات، شیطان، ملائکه و...، مگر آنکه آن‏ها را به تأویل برده و معانی انسانی از آن‏ها اراده کنیم. زیرا عصر ما عصر انسانی است که همه چیز در محوریت او قرار دارد نه محوریت خدا؛

    • 6. زبان عربی: زبان جدید ما (اعراب) باید زبان عربی باشد نه الفاظی که از زبان بیگانه وارد عربی شده (به بهانه اینکه لغت عربی در رساندن آن مفاهیم قاصر است) و فرهنگ بیگانه را به دنبال آورده است. بنابراین در بازسازی میراث باید بر محافظت از زبان عربی تأکید کرد



    همسخن ::: چهارشنبه 93/3/21::: ساعت 6:58 عصر
    حواشی وارده: حاشیه


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 10
    بازدید دیروز: 51
    کل بازدید :442163


    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    اندیشه 18 - همسخن
    همسخن
    اندکی از آنچه ذهن ما را پر کرده ... طلبه حوزه علمیه خادم اهل بیت علیهم السلام

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>فهرست موضوعی یادداشت ها<<
    تشیع[10] . معارف[6] . کشکول[4] . تضاد[3] . امام[2] . خدا[2] . دبستان[2] . خانم[2] . دکتر[2] . رفیع پور[2] . ایران[2] . توسعه[2] . سیاسی[2] . سید[2] . فرامرز[2] . عمره[2] . غرب . فریب . قدرت شهوت کنترل خواسته حدیث زیبا امیرامومنین علی علیه السلام قان . قلهک . کار فرهنگی . معماری . مکروهات . مهری کویت قم نجف آیةالله حوزه سیاسی مراجع تقلید سیاست زندگینامه . موشک . میرحسین . نابرابری . نشان . نعمت . هدایت . ویران . یخچال . کارتر . کلیسا . شاه . شرق . شهبازی . شیطان، شیطان بزرگ، امریکا، مذاکره، روش مذاکره مقام معظم رهبری، ب . ظلم . علوم اجتماعی . گرمایش . محله . محمود . مردم . مسئولین . مستحبات . مطلوب . مظلوم . تیر . جامعةالزهرا . جامعه . جامعه اسلامی تذکرات کار فرهنگی سید حسن موسوی دانشگاه فرهنگ ادب ع . جامعه شناسی . جامغه الزهرا . جب . جریمه راهنمایی رانندگی پلیس نیروی انتظامی فرامرز رفیع پور جامعه . حدیث - نهج البلاغه - امیرالمؤمنین - کلمات قصار - اثر کار کوچک - . حضرت زهرا . حقوق زن زنان دفاع تعدد زوجات زن دوم مهریه . حمید بن قحطبه . حوزه . حکومت دینی . خاطره . ایرانی . باران . بد حجابی حجاب تلوزیون رسانه حکومت آخوند روحانی چادر روسری لج کرد . بیرونی . پایگاه مردمی . پرفسور . تجملات . آسایش . آشامیدن . آناتومی . آینده . اتاق خواب . اجحاف . احمدی نژاد . استعمار . اسلامی . افشار . رقابت . روحانیون . زن . زندگی - ظاهر - واقع - تکنولوژی - پیامد - ماشینی . سادات . ستم . سرمایش . سیاست . رئوف . رضا . خانه . خانواده . دریغ . دکتر . دولت . خمینی . خنثی . خواهران . خوردن . خیابان . خیریه . دانشگاه . انتخابات . اندرونی . انقلاب . انگلیس انگلستان مشکل دشمن دشمنی فرامرز رفیع پور جامعه . تعطیلی . تقلب . تلوزیون ماهواره فرهنگ دین صدا و سیما تربیت فرزند . تهران . تهویه .

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    اندیشه 18 - همسخن

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<