-
تجدد در میراث تفسیری
تلاش حنفی در نقد روشهای تفسیری مسلمین و ارائه تفسیری نوین، بر اساس روش پدیدارشناختی و تطبیق نصوص بر تجارب زنده درونی و تحلیل آنها، مبتنی میباشد.
حنفی میگوید هدف قرآن، انسان و مصالح اوست، هر چند از سوی خدا نازل شده باشد ولی معطوف به مصالح ما بوده و ارجاع آن به خدا خلاف مقصد وحی است. اینکه قرآن مستقیماً از سوی خدا نازل شده باشد یا در لوح محفوظ است و اینکه چگونه از سوی فرشته وحی بر پیامبر نازل شد هیچ اهمیتی از نظر حنفی ندارد.
وحی از نظر او قرآن محسوسی است که مورد تلاوت، استماع، فهم و تفسیر ما قرار میگیرد اما دیگر مباحث آن جزء مسأله ما و ماهیت وحی نیست.
از نظر او شأن نزول نشان دهنده تقدم واقع بر فکر و اولویت پدیده بر آیه است لذا اولویت نخست از آن جامعه و مردم میباشد و قرآن و وحی در مرحله دوم قرار دارد
به زعم حنفی واقع عینی منبع وحی و مصدر نص است و رجوع به آن، مراجعه به مصدر و اساس وحی میباشد. نتیجه دیگری که حنفی میگیرد این است که چون قرآن با توجه به واقعیات تاریخی و شأن نزولها به صورت تدریجی نازل شد لذا کل آیات در هر زمانی مورد نیاز نبوده است، ما هم در زندگی خود باید به آیاتی رجوع کنیم که حلّ مسائل امروز ما باشد نه به همه آیات
حنفی در بررسی رابطه وحی و عقل، به نیاز «خبر» یا «نقل» به «عقل» برای فهم و تحلیل و تفسیر آن و به واقعیتی که این نقل بر آن متمرکز است و با آن تعامل دارد، توجه میدهد. وی بر «جنبش سلفی معاصر» خرده میگیرد، که چرا اتکای شبه مطلق به «قال الله» و «قال رسول الله» دارد و «صرفا به حجتهای نقلی استشهاد میکند، بیآنکه حسّ و عقل را به کار بیندازد و چنان رفتار کند که گویی خبر، حجت است و نقل، برهان است؟!». حنفی تأکید میکند که «حجتهای نقلی، همهاش ظنی است و اگر بر حق بودن چیزی اجماع کنند، حق بودن آن تنها با عقل اثبات میشود».
-
وی هرگونه نقش معرفتی نصّ را ردّ میکند و حتی بر عکس، دلیل نقلی را مانعی برای رسیدن به صواب و یقین میداند. وی میگوید: «دلیل نقلی از خارج از عقل آغاز میشود و وظیفه عقل، در بهترین حالتها فقط فهم و درک و در بدترین حالتها، توجیه آن است. بنابراین دلیل نقلی، کارکرد عقل را در تحلیل وقایع و ماهیت مستقل آن را نابود میکند، حال چگونه عقل میتواند ابزاری برای معرفت باشد، در حالی که دلیل نقلی آغازگاه آن باشد؟ و دلیل نقلی و حجیت آن چگونه رخ مینماید، در حالی که جز از راه دلیل عقلی درک نمیشود؟ زمانی که نقل و عقل تعارض کنند داوری با کدام خواهد بود؟ قطعا داوری با عقل خواهد بود. در تعارض نقل و عقل راه چاره اثبات و تثبیت عقل و تأویل و تفسیر نقل است. بنابراین عقل، اساس نقل است. نصّ چیزی را ثابت نمیکند، بلکه نیازمند اثبات است، در حالی که عقل از هر چیزی ابهامزدایی و پیچیدگیزدایی میکند. پس عقل قادر بر اثبات یا نفی هر چیزی است که در برابرش قرار گیرد.»
-
از نظر حنفی ترکیب و پیوند عقل و نقل بسیار دشوار است؛ زیرا این دو متضادند. نقل محدوده روایت، زبان و تفسیر است و عقل موطن بداهت و وضوح و تمییز و بافت فکری دلیل عقلی اجازه شکستن یا قطع آن به وسیله ادله خارجی را نمیدهد و یقین درونی خود بسنده است و نیازمند یقین خارجی زاید نیست»
-
حنفی در همان حال که خواهان کنار زدن کامل وحی از حوزه پژوهش علمی و معرفتی نمیشود و حتی به ضرورت به کارگیری نص در تحلیلهای عقلی برای پیشگیری از افتادن عقل در دام تأمل نظری ناب اعتقاد دارد، اما بر آن است که نص بهکارگرفته شده در ادله عقلی دارای قدرت مرجعی نیست که عقل را در حرکاتش جهت بخشد، بلکه خود آن ادله تابع قدرت مرجعی عقلاند و با منطق درونی عقلسازگار میشوند
-
اگر از حنفی پرسیده شود، که مبنای مرجعیت عقل کدام است؟ پس از آن که عقل مرجعیت نص را منکر شد و آن را به ابزاری مطیع برای تحقق مقاصد خود تبدیل کرد، احکام عقلی، صدق معرفتی و یقین علمی خود را از چه راهی به دست میآورند؟ پاسخ میدهد که: واقعیت، اساس ثابت و استواری است که دچار تزلزل نمیشود و تنها منبع یقین، واقعیت است؛ «زیرا واقعیت به طور برابر اساس نقل و عقل است» و «واقعیت قدر مشترکی است که همه مردم آن را مشاهده میکنند، بنابراین استدلال عقلی و احصای استقرایی دور کن یقیناند»
-
اما این واقعیتی که حسن حنفی ما را بدان احاله میدهد و آن را مبنای عقل و موطن یقین میداند کدام واقعیت است؟ پاسخ قانع کنندهای برای این پرسش در آثار حسن حنفی نمییابیم، جز ادعای عجیب و غریب وی درباره وحدت واقعیت در رویارویی با اختلاف نص: «تقریبا هیچ گاه دو نفر را نمیتوان یافت که بر معنای واحدی از نص اتفاق نظر داشته باشند، در حالی که کاربست عقل یا پناه جستن به واقعیت میتواند به اتفاق نظر بینجامد. زبان به تنهایی نمیتواند مقیاس فهم نص و سازگاری میان معانی باشد. زبان یا نیازمند حدس است که کار عقل است و یا نیازمند تجربه است که همان نقش واقعیت است. واقعیت، واحد و تغییرناپذیر است و در آن خطا راه ندارد؛ زیرا هر فرد میتواند صدق حکم بر واقعیت را دریابد و همه اختلافات بر سر واقعیت در حقیقت به اختلاف در معیارها و مبانی این واقعیت برمیگردد، نه به موضوع حکم. این مبانی هم در بهترین ارزیابی، ظنها یا مسلمات و یا باورها هستند و در بدترین ارزیابی، منافع و هوا و هوسها و تمایلات و بدبینی»
-
اگر بپذیریم که اختلاف پیرامون ساختار واقعیت و حقیقت آن ناشی از اختلاف مبانی تصوری و معیارهای هنجاری احکام است، آیا خود این اختلاف، نشانهای مهم بر نقش اصلی تصورات و ارزشها در فهم و تفسیر و ارزیابی واقعیت نیست؟ مفاهیم و ارزشهایی که عقل برای تفسیر واقعیت اجتماعی به کار میگیرد، دارای ماهیتی فراتر از تجربه حسی و مرتبط با تصور کلی از هستی ـ یا نظریه هستی شناختی ـ است. این تصور به طور مستقیم از فهم نص و تأویل آن و یا رد آن برمیآید. به هر روی این ادعای حنفی که هیچ دو نفری بر یک معنا از نص اتفاق نظر ندارند، و واقعیت واحد و تغییرناپذیر است، مستند به مبنایی واقعی و دقیق نیست و اختلاف هم بر سر نص و هم بر سر واقعیت وجود دارد و اسباب اختلاف در فهم واقعیت از جنس اختلاف در تفسیر نص است؛ زیرا هر دو گونه اختلاف به اختلاف در معیارها و مبانی احکام صادر از نص و واقعیت باز میگردد.
-
تجدد در حوزه فرهنگ و سیاست
-
1- رویکرد تاریخی تمدنی حنفی
حنفی رویکرد تمدنی و تاریخی خود را همچون چارچوبی برای تحلیلهای خود قرار داده است، تمدن دیروز، امروز و آینده، تمدن ما و تمدن غرب و... به طوری که دو مفهوم کلیدی در ادبیات حنفی عبارتند از: رویکرد تمدنی (الموقف الحضاری) و آگاهی تاریخی (الوعی التاریخی).
به اعتقاد وی تنها راه حل بحرانهای جامعه عرب و تحلیل صحیح آن در بازگشت به رویکرد تمدنی است که در آن از گذشته و آینده عرب، از هویت آنها در مقابل هویت دیگران، و از ایدهآل در مقابل واقعیت آنها بحث میشود
حنفی فقدان آگاهی تاریخی را یکی از عوامل ستیز بین سلفیون و سکولارها میداند زیرا آنها بدون درکی از ماهیت تاریخی این عصر و اقتضائات آن، برخی (سلفیون) به بهانه دفاع از دین و هویت، به گذشته میگرایند و عدهای (سکولارها) برای دفاع از دنیا و عصر حاضر به آینده روی میآورند.
حنفی جنبشهای اسلامی معاصر را از این نظر فاقد آگاهی تاریخی میداند که به تاریخ گذشته برگشته و منادی اسلام فراتاریخی، مطلق، حاکمیت خدا و شریعت شدهاند. همچنین جریان سکولاری (از قبیل شبلی شمیل، فرح آنطون، یعقوب صروف، سلامة موسی و دیگران ) را از این جهت بدون آگاهی تاریخی میداند که به همانندی آگاهی عربی و آگاهی غربی نظر دارند، در حالی که آگاهی غربی معاصر، در گسست از گذشته، کلیسا و ارسطو معنا مییابد
فهم حاضر در گرو شناخت طبیعت مرحله تاریخیای است که جامعه در آن بسر میبرد یعنی انتقال از مرحلهای (قدیم) به مرحله دیگر (جدید) و از میراث به تجدد، بدون اینکه تفریطی در هر یک صورت بگیرد
-
2- جنگ تمدنها یا گفتگوی تمدنها
حنفی به جای جنگ تمدنها، ایده گفتگوی تمدنها را مینشاند و معتقد است عرب در قبل و بعد از اسلام، همواره کانونی برای گفتگوی تمدنها بود اما در مقابل، جریان استعماری غرب از قرن پانزدهم از طریق زور و خشونت و نیز با کمک جریان تبشیری، به نابودی تاریخ، فرهنگ و تمدن کشورهای مستعمره همت گماشت
حنفی شرط گفتگوی تمدنها را تعامل طرفین در الفاظ و اندیشهها و فقدان هر نوع سیطرهجویی سیاسی و اقتصادی میداند، در عین حال معتقد است گفتگوی تمدنی، گفتگویی بین داخل و خارج بوده و خود متوقف بر گفتگو بین جریانها و رویکردهای مختلف داخلی میباشد، و شرائط آن عبارتند از عدم تکفیر دیگران، عدم تملّک حقیقت، باز دانستن باب اجتهاد، عدم اکتفاء به مباحث نظری، عملگرایی، فایدهگرایی و به آینده فکر کردن، نه بحث از عقائد و تاریخ گذشته
-
3- مسأله جهانی شدن
حنفی مفهوم جهانی شدن را ساخته و پرداخته غرب و مراکز پژوهشی - امنیتی و اطلاعاتی آمریکا برای تسلط بیشتر خود میداند. از نظر او در مدل جدید جهانی شدن، هدف اصلی بیگانه ساختن اعراب و جهان اسلام از هویت خود جهت کاهش چالش غرب و اسلام و سواحل شمال و جنوب مدیترانه بوده تا خاورمیانه به هویت سیاسی جدیدی دست یابد که در آن اسرائیل نقش محوری را برای مدرنسازی ایفا نماید
او جهانی شدن را نه فرآیندی طبیعی که به تعبیر برخی از اندیشمندان و کارشناسان علوم اجتماعی در اثر شدت ارتباطات انسانی به وجود آید، بلکه پدیدهای ساختگی قلمداد میکند که با کمک انقلاب اطلاعات، فناوری رسانهای و وسائل ارتباط جمعی مرزهای ملتها، فرهنگها و نظامهای ارزشی و سنتها را فرو ریخته است و خود به یک ایدئولوژی تبدیل شده است، که مدل مرکز - پیرامون یا تولید - مصرف را القاء میکند
از نظر حنفی، جهانی شدن قانونی تاریخی و قضاء محتومی نیست تا همگان ملزم به پذیرش آن باشند، بلکه جزئی از جدال تاریخ و یکی از دو طرف ستیز آن است، ستیز بین اراده ملی و استقلال خواهی از یک سو و جهانی شدن از سویی دیگر
او برای مواجهه با جهانی شدن راه بازشناسی نقیض آن را به شرح زیر پیشنهاد میدهد:
الف) بازخوانی اراده ملی و استقلال ملتهائی که از سلطه استعمار آزاد شدند و چنگ زدن به نتایج استقلال سیاسی آنها
ب) تمرکزگرایی منطقهای در مقابل دول هفتگانه صنعتی باید بازار مشترک عربی درست شود
ج) پیدایش قطب دوم در مقابل جهان تک قطبی تا رقابت بین قطبهای مختلف پدید آید، در این میان قطب عربی اسلامی میتواند به اقتضاء بیداری اسلامی و مقاومت در جنوب لبنان و فلسطین و جمهوری اسلامی ایران در آسیا مطرح شود؛
علاوه بر سه پیشنهاد ارائه شده، در خصوص مقابله با جهانیسازی فرهنگی، استراتژی دفاعی حنفی در این باره مرکب از چند مرحله است:
الف) بازگشت به میراث گذشته جهت بازسازی آن با قرائتی نوین و عصری
ب) در هم شکستن شدت خودباختگی در مقابل غرب، از طریق عقب نشاندن غرب به حدود طبیعی آن لذا غربشناسی از نظر حنفی اهمیت مییابد
ج) بعد از خودباوری نسبت به میراث خودی و آزادی از خودباختگی نسبت به غرب، ترکیبی ارگانیک بین جهانی شدن و بومیگرایی (الخصوصیة) ایجاد کرد. این ترکیب از رهگذر احضار گذشته و آینده در حال حاضر و پاسخگویی عملی (و نه صرفاً نظریهپردازی) به نیازهای عصری ممکن است.
به این بیان که چون نزاع بین جهانی شدن و بومیگرایی در حقیقت به ستیز دو جریان متخاصم سکولار و سلفیه در رسیدن به قدرت برمیگردد، لذا هر دو خودشان را از مدخل ایدئولوژی، عریان ساخته و به معاش و عرصه عملی زندگی بازگردند تا به نیازهای عصری پاسخ دهند، در نتیجه اندیشه در واقعیت خارجی ذوب میشود. در این صورت هدف واقعی یکی است هر چند نامهای مختلفی دارد
مثلاً آزادی سرزمین، چه با نام جهاد فی سبیل الله باشد یا دفاع از آزادیهای عمومی افراد و ملّتها، آزادی شهروندان به اسم شهادتین صورت گیرد یا با نام حقوق بشر، عدالت اجتماعی با اسم زکات، حقوق فقراء و محرومین واقع شود یا با نام سوسیالیسم و مارکسیسم و رویکرد انسانی. بنابراین هدف عملی یکی بیشتر نیست هر چند چارچوبهای نظری متعدد باشد. گفتمان ایدئولوژی ظاهری دارد که در واقعیت عینی تأویل خود را مییابد هر چند گفتمانها متعدد و متکثر باشند
نکاتی درباره معماری منازل در مناطق جنوب کشور
دبستان دکتر محمود افشار
دبستان هدایت
روش مذاکره قدرتهای بزرگ
سفرنامه قونیه 3
سفرنامه قونیه 2
سفرنامه قونیه
انساندوستی!
رابطه علم و تهذیب نفس
عدم ورود دین داران به عرصه های مهم و پیامدهای آن
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 130
کل بازدید :441761
اندکی از آنچه ذهن ما را پر کرده ... طلبه حوزه علمیه خادم اهل بیت علیهم السلام
رادیو معارف [102]
تفسیر نور [73]
شبکه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف [202]
پایگاه آیت الله سیستانی مدظله العالی [136]
پایگاه آیت الله مکارم [193]
پرسمان [101]
مکتب السید محمد باقر المهری [120]
فرهنگستان زبان فارسی [285]
الغدیر(اشکنان) [182]
[آرشیو(10)]
معضلی به نام دانشگاه آزاد
کمک
شب عید
وحدت
سیزده به در...س
بهار من نیامد
9 ربیع
عشق
سفرنامه عمره 1386
. کشکو ل
اشعار
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
بهار 1386
پاییز 1385
فروردین 91
بهمن 90
دی 90
مهر 90
تیر 90
خرداد 90
اردیبهشت 90
اسفند 89
دی 89
آذر 89
مهر 89
خرداد 89
آبان 88
تیر 88
فروردین 88
بهمن 87
شهریور 87
تیر 86
خرداد 86
بهار 91
تابستان 91
پاییز 91
زمستان 91
بهار 92
پاییز 92
زمستان 92
بهار 93
زمستان 94
تابستان 95
بهار 97
پاییز 97
آب وآتش
یک روحانی
دولت عاشقی(کبوتر بین الحرمین)
تا آسمان
حامد
میثم رشیدی
دانشناپذیر
استاد بابایی(رئیس انجمن قلم حوزه)
منتظرم تاکه اوبرگردد
فانوس
آینه جادو(سید ابوالفضل محمدی)
کیمیای قلم
حدیث نفس
انتظار(محمد علی پناهی )
خلوت دل
نازترین احساس
مکتب امام صادق علیه السلام
گریبان فطرت
مهرستان
کلبه عاشقی
دانلود دانلود نرم افزار و مقاله