یا نور
سفرنامه قونیه
پاییز 97 اطلاعیه ای دیدم که دانشگاه ادیان و مذاهب در آذرماه –مصادف با ایام درگذشت مولوی- یک اردوی علمی به قونیه برگزار میکند. بخاطر تجربه ای که داشتم میخواستم تنها نباشم و حتما با یک دوست باشم که خیالم راحت باشد؛ با یکی از دوستان طلبه مطرح کردم که شما می آیید که با هم برویم؟ ایشان ابتدا تایید کرد اما بعدها گفت مبلغی که میگیرند خیلی گران است و با نصف این مبلغ میشود رفت بنابراین من نمی آیم.
به دوست دیگری گفتم که ایشان با دانشگاه ادیان میانه ای نداشت و به من هم سفارش کرد نروم.
به دوست سوم گفتم، استقبال کرد، در آخرین روزهای ثبت نام، هردو ثبتنام کردیم اما چند روز بعد ایشان گفت بخاطر مشکل «عمل زانو» میخواهم انصراف دهم و من هم با اینکه گفته بودم تنها در صورتی میروم که شما هم بیایید مانع انصراف ایشان نشدم و ایشان انصراف داد.
مانده بودم که من هم انصراف دهم یا نه. اما یکی دو روز مانده بود به جلسه توجیهی سفر. گفتم شرکت کنم جو و افراد را بررسی کنم، اگر حاضرین به دلم چسبیدند بروم وگرنه انصراف دهم. فقط 7 نفر در جلسه شرکت کرده بودند اما کمی اطمینان پیدا کردم. بالاخره انصراف ندادم، دل را به دریا زدم و رفتم.
چهارشنبه 21 آذر 97 ساعت 24 حرکت از دانشگاه ادیان با اتوبوس. از قضا همان روز مأموریت کاری برایم پیش آمد و از قبل از اذان صبح تا اندکی قبل از حرکت در ماموریت، بازدید و جلسه بودم و حتی فرصت نکردم خودم چمدان ببندم و با سفارش این کار انجام شد و من با تنی خسته وارد اتوبوس شدم.
با راهنمایی و همکاری آقای صفی پور –راهنمای تور- از شدت خستگی کف اتوبوس خوابیدم. نماز صبح را در راه خواندیم، صبح به تبریز رسیدیم و آنجا صبحانه خوردیم.
شب که همسفران را ندیدیم، صبح که هوا روشن شد داشتیم همدیگر را میدیدیم. چند نفری هم در طول راه به ما ملحق شدند از جمله آقای حمیدی –دانشجوی ادیان و معاون فرهنگی شهرداری تبریز- که با همسرشان در تبریز به ما ملحق شدند.
قرار شد همه در اتوبوس خود را معرفی کنند. وقتی این کار انجام شد متوجه شدیم همسفران فرهیخته ای همراهمان هستند و مایه مسرت شد. حضور خانم ها پررنگ بود، عده ای با همسران و عده ای بدون همسر و فرزند.
بعد از ظهر به بازرگان رسیدیم و ناهار را در رستورانی در آنجا خوردیم. تا سوار شدیم و به مرز رسیدیم غروب شده بود. نماز مغرب را در خاک ایران خواندیم و وارد ترکیه شدیم. بر خلاف تصور، چند ساعت در خاک ترکیه معطل شدیم و بالاخره اتوبوس آمد و راه افتادیم. تاخیر بخاطر تشریفات عبور اتوبوس در مرز بود.
اندکی پس از راه افتادن دیدم که مهر ورود ترکیه در پاسپورت من نخورده، چندین بار تمام صفحات را مرور کردم و کردیم، اما خبری نبود. بعد از این همه معطلی دوباره برگشتیم به مرز. گفتند در سیستم ما ثبت شده و نیازی به مهر نیست، اگر میخواهید مهر بخورد باید یک ساعت صبر کنید تا همان مأمور خودش بیاید. ما هم بخاطر معطل نشدن گروه از مهر صرفنظر کردیم...
در ترکیه برف سنگینی آمده بود و جاده خطرناک، این سرعت ما را کم کرد. در شهری در میان راه یک شام مختصر خوردیم و مجددا راه افتادیم. راننده ها باید خیلی با احتیاط رانندگی میکردند؛ از قضا من در صندلی های جلوی اتوبوس بودم و راننده ها هم با چند موسیقی نی نوازی شروع کردند و مشغول دیدن رقص و آواز ترکی شدند؛ شب جمعه چه توفیقی بر سرمان خراب شد!
برای نماز و صبحانه به رستورانی در میان جاده رسیدیم، برف و هوای زیبا، صبحانه ای دلنشین را برایمان رقم زد.
مجددا حرکت؛ برای حوصله سر نرفتن قرار شد باز هم در اتوبوس صحبت کنیم؛ خیلی از عرفان و مولوی سر در نمی آوردم اما برای اینکه احساس کردم جو دارد منحرف میشود حرفهایی در این زمینه ها گفتم؛ چند ماجرا و داستان. برخی علاقه مند شدند و برخی هم خیلی حوصله بحث علمی نداشتند.
بالاخره چند ساعت از شب گذشته بود که به قونیه و هتل رسیدیم. مدیران گفتند زود شام بخورید و ما در این فاصله اتاقها را تقسیم میکنیم. بعد از ورود به اتاق نماز خواندیم. آقای حلاجیان که مدتی به سفرهای خارجی روی آورده بود هم اتاق من بود. من خوشحال بودم و فکر میکردم میتوانم از ایشان مطالبی یاد بگیرم. به توصیه ایشان با سه نفر دیگر از دوستان بعد از شام و نماز در لابی هتل جمع شده و کمی به کوچه گردی اطراف پرداختیم؛ پارک، آبخوری، مغازه ها، گفتگو با یک شهروند قونیه (به زبان انگلیسی) و... دشت اول ما بود. تبلیغات مراسم سماع و آیین های مرتبط در سطح شهر بسار گسترده بود. به هتل برگشته و استراحت کردیم...
نکاتی درباره معماری منازل در مناطق جنوب کشور
دبستان دکتر محمود افشار
دبستان هدایت
روش مذاکره قدرتهای بزرگ
سفرنامه قونیه 3
سفرنامه قونیه 2
سفرنامه قونیه
انساندوستی!
رابطه علم و تهذیب نفس
عدم ورود دین داران به عرصه های مهم و پیامدهای آن
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 91
کل بازدید :441290
اندکی از آنچه ذهن ما را پر کرده ... طلبه حوزه علمیه خادم اهل بیت علیهم السلام
رادیو معارف [102]
تفسیر نور [73]
شبکه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف [202]
پایگاه آیت الله سیستانی مدظله العالی [136]
پایگاه آیت الله مکارم [193]
پرسمان [101]
مکتب السید محمد باقر المهری [120]
فرهنگستان زبان فارسی [285]
الغدیر(اشکنان) [182]
[آرشیو(10)]
معضلی به نام دانشگاه آزاد
کمک
شب عید
وحدت
سیزده به در...س
بهار من نیامد
9 ربیع
عشق
سفرنامه عمره 1386
. کشکو ل
اشعار
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
بهار 1386
پاییز 1385
فروردین 91
بهمن 90
دی 90
مهر 90
تیر 90
خرداد 90
اردیبهشت 90
اسفند 89
دی 89
آذر 89
مهر 89
خرداد 89
آبان 88
تیر 88
فروردین 88
بهمن 87
شهریور 87
تیر 86
خرداد 86
بهار 91
تابستان 91
پاییز 91
زمستان 91
بهار 92
پاییز 92
زمستان 92
بهار 93
زمستان 94
تابستان 95
بهار 97
پاییز 97
آب وآتش
یک روحانی
دولت عاشقی(کبوتر بین الحرمین)
تا آسمان
حامد
میثم رشیدی
دانشناپذیر
استاد بابایی(رئیس انجمن قلم حوزه)
منتظرم تاکه اوبرگردد
فانوس
آینه جادو(سید ابوالفضل محمدی)
کیمیای قلم
حدیث نفس
انتظار(محمد علی پناهی )
خلوت دل
نازترین احساس
مکتب امام صادق علیه السلام
گریبان فطرت
مهرستان
کلبه عاشقی
دانلود دانلود نرم افزار و مقاله