سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بدى را از سینه جز خود بر کن با کندن آن از سینه خویشتن . [نهج البلاغه]
آخرین مناظره - همسخن
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  •  

    این عکسی که مشاهده میکنید در خانه حضرت زهرا سلام الله علیها ست.

    که در کنار مرقد پیامبر است.خانه ای که در آن به مسجد باز میشد و به دستور خدا در همه خانه هایی که به مسجد باز میشد غیر ازین خانه بسته شد.

    اطراف این خانه و همچنین مرقد موانعی قرار داده اند که مبادا کسی دست بزند چون بنظر آنها شرک است.

    گریه،دعا و...ممنوع است.

    روز دوشنبه 19 تیر رفته بودم این قسمت از مسجد.خواستم با مامور امر بمعروفی که در اونجا بود صحبت کنم اما بخاطر اینکه خیلی ناراحت بودم منصرف شدم ...

    فرداش رفتم همانجا. رفتم پیش یکی از ماموران سلام و علیک کردم(عربی)

    ازش پرسیدم:این در و این نرده ها چیه؟

    گفت :باب فاطمه(در خانه حضرت زهرا سلام الله علیها) بعد ادامه داد اینها جدید هستند از آنزمان نیستند بلکه حدود 300 سال است که ساخته شده اند.

    داشتم ازش سوالات دیگری میپرسیدم که گفت:اهل کجا هستی؟

    گفتم :ایرانی

    گفت:رافضی هستی ؟(رافضی تعبیر اهانت آمیزی است که به شیعه میگویند) 

    گفتم :من هم شیعه هستم هم سنی(اهل سنت واقعی ما شیعیان هستیم که به سنت پیامبر عمل میکنیم اونا اسم خودشان را گذاشتند سنی...)

    با تعجب گفت:چطوری؟

    گفتم :من فکر میکنم سنی ها و شیعه ها هرکدام یک کارهای جالبی دارند من به آنها عمل میکنم...

    حالا من آمدم ببینم حق با کدامیک است و هرکدام را که حق بدانم از آنها تبعیت میکنم.

    همه این حرفها در محیطی دوستانه بود و من مثلا یک انسانی بودم که میخواستم انتخاب کنم بین تشیع و تسنن.

    چند تا بحث پیش پ افتاده مطرح کرد که مثلا  شیعیان چرا مهر میگذارند؟و...

    من هم با خونسردی جواب میدادم که خوب شیعه ها دلیلشون اینه...

    گفت:نکاح متعه حرام است چرا شیعه ها حلال میدانند؟

    گفتم :شیعیان میگن روایت هست که پیامبر این عمل را حلال میدانسته و عمر اون را حرام کرده. من خودم روایاتش را دیدم.

    گفت:نه اینطور نیست.

    گفتم :باشه هرچی تو بگی...(نمیخواستم سر به سرش بگذارم)

    بعد گفتم :خوب من میخواهم در مورد شیعه و سنی تحقیق کنم شما در این زمینه کمک کنید

    گفت:من چند تا کتاب برات میارم بخوان

    قبول کردم

    گفت:کتابها تو ماشینه برم بیارم؟

    گفتم :باشه من اینجا هستم تا شما بیاری

    خیلی اصرار داشت که میترسم من برم بیارم تو نباشی و بروی

    تاکید کردم که من همینجا هستم تا شما برگردی

    رفت و از تو ماشینش 4-5 تا کتابچه بیخود آورد.کتابهایی که نه محتوایی داشت نه قلم مناسبی و ترجمه بسیار ناقص و مغلقی داشت.

    گفتم :غیر از اینها کتاب دیگری اری؟

    گفت :سی دی دارم فردا برات میارم .

    تا فردا که بازهم قرار داشتیم از دوستم آقای ابوالقاسمی که ایران بود 3تا آدرس از منابع اهل سنت گرفتم که در آنها گفته شده بود که عمر متعه را تحریم کرده.

    روز 4شنبه دیدمش گفت:سی دی را نیاوردم چون فکر نمیکردم بیای

    خلاصه عرض کنم:

    هر روز یک بهانه می آور.

    روز پنج شنبه صبح و بعد از ظهر بازم بهانه آورد.

    وقتی دید حرفی برای گفتن نداره من را به یکی از دوستاش ارجاع داد.

    اون هم چون بلد نبود فقط  از من تعریف و تمجید کرد که بله از قیافت معلومه از صالحان و ابرار هستی،خیلی نورانی هستی و...

    او هم چون حرفی نداشت من را برد پیش یکی دیگر از مامورین امر بمعروفشان به نام ((قاسم))

    قاسم گفت :بعد از نماز عصر بیا

    رفتم دیدم همان حرفای تکراری که این کارها شرک است خدا گفته:شرک نورزید و ازین حرفا

    گفتم:من اینا را شنیدم دنبال حرفای جدیدی هستم.

    او هم که چیزی در چنته نداشت قول یک سی دی داد.

    بالاخره طارق و قاسم هیچ کدام سی دی نیاوردن.

    گفتم:ایمیل دارید؟

    گفتن: نه و اصلا حروف انگلیسی را هم قاطی میکردند اما یک رفیقشان که کمی با کلاستر بود ایمیل من راگرفت که بعدا به من ایمیل بزند.

    آدرس منابع اهل سنت را هم به هرکدام میدادم میگفت: من نمیدانم .قرار شد که جواب اینها را هم به ایمیل بفرستند.

    تا حالا هم که یک ماه میگذرد خبری نشده

    جالب بود که اینها که اینقدر ادعاشون میشد و هارت و پورت میکردن هیچ کدام به اندازه یک فرد معمولی هم اطلاعات نداشتن و مردمشان را با زور و تبلیغات ساکت کردن...

    (این مناظره را خیلی خلاصه نوشتم.وگرنه در این چند روز خیلی حرفا زدم که جز سر تکان دادن کاری نمیکردن)



    همسخن ::: سه شنبه 86/5/23::: ساعت 6:11 عصر
    حواشی وارده: حاشیه


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 2
    بازدید دیروز: 262
    کل بازدید :441394


    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    آخرین مناظره - همسخن
    همسخن
    اندکی از آنچه ذهن ما را پر کرده ... طلبه حوزه علمیه خادم اهل بیت علیهم السلام

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>فهرست موضوعی یادداشت ها<<
    تشیع[10] . معارف[6] . کشکول[4] . تضاد[3] . امام[2] . خدا[2] . دبستان[2] . خانم[2] . دکتر[2] . رفیع پور[2] . ایران[2] . توسعه[2] . سیاسی[2] . سید[2] . فرامرز[2] . عمره[2] . غرب . فریب . قدرت شهوت کنترل خواسته حدیث زیبا امیرامومنین علی علیه السلام قان . قلهک . کار فرهنگی . معماری . مکروهات . مهری کویت قم نجف آیةالله حوزه سیاسی مراجع تقلید سیاست زندگینامه . موشک . میرحسین . نابرابری . نشان . نعمت . هدایت . ویران . یخچال . کارتر . کلیسا . شاه . شرق . شهبازی . شیطان، شیطان بزرگ، امریکا، مذاکره، روش مذاکره مقام معظم رهبری، ب . ظلم . علوم اجتماعی . گرمایش . محله . محمود . مردم . مسئولین . مستحبات . مطلوب . مظلوم . تیر . جامعةالزهرا . جامعه . جامعه اسلامی تذکرات کار فرهنگی سید حسن موسوی دانشگاه فرهنگ ادب ع . جامعه شناسی . جامغه الزهرا . جب . جریمه راهنمایی رانندگی پلیس نیروی انتظامی فرامرز رفیع پور جامعه . حدیث - نهج البلاغه - امیرالمؤمنین - کلمات قصار - اثر کار کوچک - . حضرت زهرا . حقوق زن زنان دفاع تعدد زوجات زن دوم مهریه . حمید بن قحطبه . حوزه . حکومت دینی . خاطره . ایرانی . باران . بد حجابی حجاب تلوزیون رسانه حکومت آخوند روحانی چادر روسری لج کرد . بیرونی . پایگاه مردمی . پرفسور . تجملات . آسایش . آشامیدن . آناتومی . آینده . اتاق خواب . اجحاف . احمدی نژاد . استعمار . اسلامی . افشار . رقابت . روحانیون . زن . زندگی - ظاهر - واقع - تکنولوژی - پیامد - ماشینی . سادات . ستم . سرمایش . سیاست . رئوف . رضا . خانه . خانواده . دریغ . دکتر . دولت . خمینی . خنثی . خواهران . خوردن . خیابان . خیریه . دانشگاه . انتخابات . اندرونی . انقلاب . انگلیس انگلستان مشکل دشمن دشمنی فرامرز رفیع پور جامعه . تعطیلی . تقلب . تلوزیون ماهواره فرهنگ دین صدا و سیما تربیت فرزند . تهران . تهویه .

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    آخرین مناظره - همسخن

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<