-
مفهوم سنت اسلامی نزد محمد ارکون
ارکون به این موضوع تکیه میورزد که به گفته ژرژ بالاندیه تاریخ انسان تا حدود زیادی به تاریخ کره زمین شباهت دارد که طبقههای ژئولوژی به هم پیوسته را که بالای همدیگر قرار دارند تولید میکند، درست است که تاریخ انسان حرکت میکند و به سرعت بیشتری دگرگون میشود… اما خود نیز طبقات ستبرتری را تولید میکند که علوم اجتماعی باید آن را کشف کند؛ (16? جورج بالانده، (مصاحبه) ترجمه هاشم صالح (الفکر العربی المعاصر شماره 41، 1984، مرکز الانماء القومی، بیروت) ص 22?
ارکون بر این باور است که: سه طبقه از طبقات سنت وجود دارد که به صورت به هم پیوسته بالای هم قرار ندارند، بلکه در حالت درهم کنش متبادل در درون آنچه به شکل کلی «سنت اسلامی» نامیده میشود؛ قرار دارند (? محمد ارکون: الفکر الاسلامی، نقد و اجتهاد، ترجمه هاشم صالح، الموسسه الوطنیه للکتاب، الجزائر، ص 104?
او درونمایه این طبقات را اینچنین شرح میدهد:
سطح ژرف: که بالاندیه آن را طبقه اصلی یا قدیمیتر میخواند، (جورج بالانده، السلطه و الحداثه، ص 22?) این سطح، بیانگر سنت در معنای کلی و قدیمی (Archaique) است و آداب و رسومی را در بر میگیرد که پیش از اسلام حاکم بودند و به نوعی حتی بعد از ظهور اسلام ادامه داشتند؛ همچون قوانین محلی و آداب و رسوم گروههای نژادی مختلف همچون قبایل بدوی در ایران، افغانستان، اندونزی، آفریقای سیاه و قبایل بربر در شمال آفریقا. هنگامی که اسلام وارد آن سرزمینها شد، مناطق خالی از عادات و آداب و رسوم را ندید؛ (19?حمد ارکون، الاسلام، الاخلاق ، السیاسه، ص 116) و هنگامی که مردمان این مناطق اسلام آوردند، تماما از عادات و رسوم خود دست بر نداشتند.
سطح دوم: که بالاندیه آن را «طبقه اسلامی» میخواند، این سطح بیانگر سنت اسلامی مقدس و ایدهآل، در دید هر گروه و مذهب و فرقه است، در این سطح، سنت سنی و سنت شیعی و سنت خارجی (خوارج) جای میگیرند و این سنتها به واسطه مجموعهای از احادیثی که هر گروه آنها را تولید کردند، تحکیم یافتند که سنت خود را خط مستقیم یا اسلام مستقیم مینامد. (محمد ارکون، الفکر الاسلامی، قراءه علمیه، ص 24?)
هر فرقه سنت خاص خود را دارد که در متون مشخصی محفوظ است و متون خود را سنت اسلامی اصیل و صحیح قلمداد میکند. تا زمانی که یک اسلام وجود دارد و آن دینی است که خدا برای بشر برگزید، در این صورت – در اعتقاد هر فرقه – به جز یک سنت، سنت دیگری وجود ندارد که به دقت و اخلاص بیانگر اسلام باشد. این امر تفسیرکننده ناسازگاری و ابتعاد فرقههای مختلف از همدیگر است که در پارهای از مواقع به تکفیر یکدیگر میانجامد.
سطح سوم: طبقه مدرنتر را دربرمیگیرد که در نتیجه دخالت استعماری غرب پا به عرصه نهاد، زیرا استعمار علاوه بر تاثیرات اقتصادی و سیاسی، تاثیرات فرهنگی نیز بر جای گذاشت. (جورج بالانده، السلطه و الحداثه، ص 22?) این امر به روشنی در قانونگذاری مدرن مشخص میشود، کمااینکه در تمام اندیشههای وارداتی از اروپا متجلی میشود که با سنت، از طریق سازوکاری که ارکون آن را سنتسازی میخواند، در تعارض است. سنتسازی یعنی قرار دادن چیزی که خود جزو سنت نیست به وسیله پوشاندن لباسی اسلامی به آن در درون سنت.
ارکون در این رابطه میگوید: دولتهای اسلامی مدرن که پس از استقلال پا به عرصه نهادند، به دنبال مشروعیتی بودند که بر سنت اسلامی تکیه میورزد… و رهبران سیاسی لباس سنت بر فعالیتهای اقتصادی که ربطی به دین ندارند، میپوشانند و همچنین نهادهای سیاسی و قضایی و نظام آموزش و ایدئولوژی رسمی (همچون سوسیالیسم) را با مظاهر اسلامی میپوشانند (محمد ارکون، الفکر الاسلامی، قراءه علمیه، ص 22?)
با نظر به سطوح پیشین به روشنی مشخص میشود که سنت، پدیدهای بسیار پیچیده است، زیرا «طبقات تشکیلدهنده آن با همدیگر تداخل دارند و ترکیب پیچیدهای را تشکیل دادهاند23?» سطوح مذکور از دوره عصر بنیادین اسلامی تا به امروز با هم در تفاعل هستند، نقشهای خود را با هم جابهجا میکنند و با هم در رقابتی پیوستهاند.
هدف ارکون، بررسی طبقه دوم یعنی سطح سنت اسلامی مقدس است و واژه سنت (Tradition)24 را نهفقط برای دلالت بر مذهب سنی، بلکه برای آنچه آن را سنت اسلامی فراگیر و کلی میخواند، بهکار میبرد، زیرا رویکرد معین یا شخصی یا فرقهای را بر همتای خود برتری نمیدهد و این موضوع را وظیفه خود به عنوان تاریخنگار یا پژوهشگری نمیداند25 بلکه این کار را از طریق بررسی اعتقادات و آداب و رسوم اسلامی به ارثرسیده از نسل گذشته و از عصر بنیادین اسلام تاکنون انجام دهد، خواه این پروسه را از طریق وارسی کتابت (یعنی متون) انجام دهد یا از طریق بررسی گفتار (یعنی میراث مردمی شفاهی و گفتهشده). این دید گسترده یکی از مشخصههای اندیشه ارکون به شمار میآید.
سنت اسلامی در اندیشه ارکون، سنتی کلی است (سنی، شیعی و خوارج) که علاوه بر مذاهب مذکور شامل سنت مکتوب و سنت شفاهی و مردمی و سنت خاص اقلیتهاست؛ بدون آنکه نادیده گرفته شوند یا متمایز شوند یا عامدانه و غیرعامدانه در حاشیه قرار گیرند.
-
جریان شناسی روشنفکری در بازخوانی میراث اسلامی
در دوره اخیر چندین پژوهش دایرةالمعارفی به هدف نقد میراث عرضه شده که در آنها میراث بعد تاریخی فرهنگ حاکم دانسته شده است.
آغاز این پژوهشها کتاب «النزعات المادیة فیالاسلام» (گرایشهای مادی در اسلام) حسین مروة است.
سپس طیب تیزینی کار او را در کتاب «من التراث الی الثورة» (از میراث تا انقلاب) ادامه داد.
آنگاه حسن حنفی با کتاب پنج جلدیاش؛ یعنی «من العقیدة الی الثورة» و در کتاب «التراث و التجدید» (میراث و نوسازی) مقدمه آن را ارائه کرد و در همان مسیر گام زد.
سپس محمد عابد جابری اینگونه کارهای انتقادی را در کتاب سه جلدیاش با نام «نقد العقل العربی» که با کتاب «تکوین العقل العربی» (شکلگیری عقل عربی) آغاز میشود به اوج خود رساند.
در سه دهه گذشته مسئله عقل و نقش آن در خیزش تمدنی، درصدر عناوین و ادبیات نواندیشی و نقد میراث قرارداشته است.
شماری از متفکران و پژوهشگران مطالعاتی را جهت پرتوافکنی بر مفهوم و ماهیت عقل و مؤلفههای اساسی آن و رابطه آن با نوسازی فرهنگی و خیزش تمدنی عرضه کردهاند، که مهمترین این نوع مطالعات، کتاب «حول اعادة تشکیل العقل المسلم» عماد الدین خلیل، «ازمة العقل المسلم» عبدالحمید ابوسلیمان، «خلافةالانسان بین الوحی و العقل» عبدالمجید نجاری، «المعقول و اللامعقول» زکی نجیب محمود و «نقد العقل العربی» محمد عابد جابری است (مقاله: نگرشی واقعگرایانه بر عقل اثباتگرا در فرایند میراث فکری وحی و خیزش تمدنی، لوئی صافی)
در دنیای اسلام مهمترین جریان های روشنفکری غرب گرا که به بازخوانی میراث اسلامی پرداخته اند بیشتر از منظر اومانیسم، سکولاریسم، لیبرالیسم، پوزیتیویسم و رویکردهای هرمنوتیک هستند.
-
نقد روش شناسی میراث و طرح روش های جایگزین
-
عقل و میراث
حسن حنفی در کتاب «التراث و التجدید» خود ـ که مقدمه پروژهاش میباشد ـ به تأکید، اصرار میورزد، که عقل به تنهایی مرجع حکم درباره میراث است، که وظیفه تأسیس فرهنگ جدید و اندیشه جدید به آن وانهاده میشود:
«وظیفه پروژه میراث و نوسازی، رهایی از تمامی انواع سلطههاست؛ سلطه گذشته و سلطه عناصر موروثی. پس فرمانروایی، تنها از آنِ عقل است و قدرت تنها از آنِ واقعیتی است که در آن به سر میبریم. وظیفه پروژه میراث و نوسازی، رهاسازی وجدان معاصر ما از ترس و بیم و اطاعت از قدرت است؛ چه قدرت موروث و چه قدر منقول؛ چه قدرت سنتها و چه قدرت سیاسی (مقاله نگرشی واقعگرایانه بر عقل اثباتگرا در فرایند میراث فکری وحی و خیزش تمدنی دکتر لؤی صافی)حنفی، عقل پوزیتیویستی (وضعی) را مبنای خود قرار داده است؛ عقلی که مرجعیت وحی را ردّ میکند و بر فرو کاستن و حصر حقیقت در حوزه حسّی اصرار میورزد.
حنفی در بررسی رابطه وحی و عقل، به نیاز «خبر» یا «نقل» به «عقل» برای فهم و تحلیل و تفسیر آن و به واقعیتی که این نقل بر آن متمرکز است و با آن تعامل دارد، توجه میدهد.
وی هرگونه نقش معرفتی نصّ را ردّ میکند و حتی بر عکس، دلیل نقلی را مانعی برای رسیدن به صواب و یقین میداند. وی میگوید: «دلیل نقلی از خارج از عقل آغاز میشود و وظیفه عقل، در بهترین حالتها فقط فهم و درک و در بدترین حالتها، توجیه آن است. بنابراین دلیل نقلی، کارکرد عقل را در تحلیل وقایع و ماهیت مستقل آن را نابود میکند، حال چگونه عقل میتواند ابزاری برای معرفت باشد، در حالی که دلیل نقلی آغازگاه آن باشد؟ و دلیل نقلی و حجیت آن چگونه رخ مینماید، در حالی که جز از راه دلیل عقلی درک نمیشود؟ زمانی که نقل و عقل تعارض کنند داوری با کدام خواهد بود؟ قطعا داوری با عقل خواهد بود. در تعارض نقل و عقل راه چاره اثبات و تثبیت عقل و تأویل و تفسیر نقل است. بنابراین عقل، اساس نقل است. نصّ چیزی را ثابت نمیکند، بلکه نیازمند اثبات است، در حالی که عقل از هر چیزی ابهامزدایی و پیچیدگیزدایی میکند. پس عقل قادر بر اثبات یا نفی هر چیزی است که در برابرش قرار گیرد.»
از نظر حنفی ترکیب و پیوند عقل و نقل بسیار دشوار است؛ زیرا این دو متضادند. نقل محدوده روایت، زبان و تفسیر است و عقل موطن بداهت و وضوح و تمییز و بافت فکری دلیل عقلی اجازه شکستن یا قطع آن به وسیله ادله خارجی را نمیدهد و یقین درونی خود بسنده است و نیازمند یقین خارجی زاید نیست
احکام عقلی، صدق معرفتی و یقین علمی خود را از چه راهی به دست میآورند؟ پاسخ میدهد که: واقعیت، اساس ثابت و استواری است که دچار تزلزل نمیشود و تنها منبع یقین، واقعیت است؛ «زیرا واقعیت به طور برابر اساس نقل و عقل است» و «واقعیت قدر مشترکی است که همه مردم آن را مشاهده میکنند، بنابراین استدلال عقلی و احصای استقرایی دور کن یقیناند
-
تغییر قرائت میراث و طرح مسائل جدید
روش شناسی ابوزید هرمنوتیک، روش شناسی جابری تبارشناسی فوکویی با آمیزه ای از مفاهیم ابن خلدونی و رهیافتی نو متأثر از باشلار، آلتوسر و لوی استروس، و روش شناسی ارگون فوکویی و دریدایی است
-
تلاش ابوزید در نقد منطق و گفتمان اندیشه دینی:
1-تفکیک مطلق بین اسلام و اندیشه اسلامی؛
2- نفی نسخه واحد برای اندیشه دینی و تأکید بر کثرت گرائی؛
3- نفی صاحبان خاص به عنوان صاحبان واقعی اندیشه دینی؛
4- نسبت دادن گفتمان دینی به جزماندیشی غیرعقلانی که با حاکمیت نصوص، استقلال عقل را سلب مینماید؛
5- این تلقی که ایده خدامحوری در حوزههای مختلف هستیشناختی، معرفتی، سیاسی و اجتماعی سبب حذف انسان و نگاه انسانی است؛
6- تاریخی خواندن میراث اسلامی بلکه اصل اسلام و وحی و نفی مرجعیت سنت و میراث اسلامی؛
7- تجدد در میراث اسلامی و بازتولید آن از نظر او از این جهت تبیین میشود که متون اعم از بشری یا خالصاً دینی، به دلیل تاریخی بودن متضمن زبانی اجتماعی است و قهراً جنبهای انسانی پیدا کرده و محکوم دیالکتیک عناصر ثابت (الفاظ) و متغیر (معانی) خواهد بود؛
محمد سعید عشماوی از مدافعان رویکرد سکولاری است که کتابهای او از قبیل «الاسلام السیاسی» و «الخلافة الاسلامیة» با چنین رویکردی تألیف شده است.
1- دین پدیدهای کلی و امری معنوی و فردی است در حالی که سیاست امری جزئی است.
2- رابطه تضاد بین دین و سیاست؛ میگوید: خداوند چنین خواست تا اسلام دین باشد ولی مردم کوشیدند تا سیاست باشد
3- اختصاص وجوب حجاب (در کتاب حقیقةالحجاب و حجیةالحدیث) به همسران پیامبر و تاریخی دانستن آن، که غیر قابل تعمیم به سایر زمانها است.
4- تمایز بین اسلام و اندیشه اسلامی؛ اندیشه دینی اندیشمندان مسلمان اسلوبی تاریخی در فهم نصوص دینی دارد که گاه با ذات دین موافق است و گاه مخالف.
نکاتی درباره معماری منازل در مناطق جنوب کشور
دبستان دکتر محمود افشار
دبستان هدایت
روش مذاکره قدرتهای بزرگ
سفرنامه قونیه 3
سفرنامه قونیه 2
سفرنامه قونیه
انساندوستی!
رابطه علم و تهذیب نفس
عدم ورود دین داران به عرصه های مهم و پیامدهای آن
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 51
کل بازدید :442168
اندکی از آنچه ذهن ما را پر کرده ... طلبه حوزه علمیه خادم اهل بیت علیهم السلام
رادیو معارف [102]
تفسیر نور [73]
شبکه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف [202]
پایگاه آیت الله سیستانی مدظله العالی [136]
پایگاه آیت الله مکارم [193]
پرسمان [101]
مکتب السید محمد باقر المهری [120]
فرهنگستان زبان فارسی [285]
الغدیر(اشکنان) [182]
[آرشیو(10)]
معضلی به نام دانشگاه آزاد
کمک
شب عید
وحدت
سیزده به در...س
بهار من نیامد
9 ربیع
عشق
سفرنامه عمره 1386
. کشکو ل
اشعار
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
بهار 1386
پاییز 1385
فروردین 91
بهمن 90
دی 90
مهر 90
تیر 90
خرداد 90
اردیبهشت 90
اسفند 89
دی 89
آذر 89
مهر 89
خرداد 89
آبان 88
تیر 88
فروردین 88
بهمن 87
شهریور 87
تیر 86
خرداد 86
بهار 91
تابستان 91
پاییز 91
زمستان 91
بهار 92
پاییز 92
زمستان 92
بهار 93
زمستان 94
تابستان 95
بهار 97
پاییز 97
آب وآتش
یک روحانی
دولت عاشقی(کبوتر بین الحرمین)
تا آسمان
حامد
میثم رشیدی
دانشناپذیر
استاد بابایی(رئیس انجمن قلم حوزه)
منتظرم تاکه اوبرگردد
فانوس
آینه جادو(سید ابوالفضل محمدی)
کیمیای قلم
حدیث نفس
انتظار(محمد علی پناهی )
خلوت دل
نازترین احساس
مکتب امام صادق علیه السلام
گریبان فطرت
مهرستان
کلبه عاشقی
دانلود دانلود نرم افزار و مقاله