مناظره 7سال پیش:
یادم به مناظره ای افتاد که 7سال پیش داشتم. بدنیست اینرا هم بنویسم:
رفته بودم مسجد النبی،قسمت قدیمی مسجد که به فرموده پیامبرصلوات الله علیه یکی از باغهای بهشت است دنبال جایی برای نماز خواندن میگشتم.
دقیقا جلوی محراب یک نفر رفت.مامور امربه معروف عربستانی سریع به من اشاره کرد که بیا اینجا و جا را به من داد.(آن موقع هم با دشداشه بودم)
وقتی الله اکبر نماز را گفتم ودید شیعه هستم خیلی ناراحت شد سرش را تکان داد و آهی کشید.
وقتی نمازم تمام شد شروع کرد غر زدن که شما چرا آخر نماز 3بار الله اکبر میگید و ازین حرفا...
بحث به مسایل اعتقادی کشیده شد.(عربی صحبت میکردم)
گفت:شما صحابه را لعن میکنید
گفتم:بدهاشون را نه همه را.
گفت:مثلا کی؟
گفتم:مثلا خالد بن ولید(برای این آدم خیلی احترام قائلند...)
گفت:دیگر ؟
من هم اسم چند تا دیگر را گفتم
گفت:عثمان را هم لعن میکنید؟
گفتم :خندیدم(یعنی آره)
اونموقع خیلی اطلاعاتم کم بود اما آنقدر بی سواد بود که خودش و دو سه نفر دیگر که آمدند کمکش نتوانستند من را قانع کنند.
گفت :بریم پیش استادمون میتواند جوابت را بده.
گفتم بریم.
گفت:الان نیستش ظهر بیا
گفتم من تا یکساعت دیگر باید بروم جده پرواز دارم
خلاصه اینکه کوتاه آمد.
پدرم بعدا که شنیدند بحث لعن صحابه تا کجاها کشیده شده گفتند:نباید تا اینجا پیش میرفتی چون برای این حرف حد میزنند(شلاق) حالا نمیدانم چرا این بار کوتاه آمدن؟؟؟
2.گفتگو با هشیم:
هشیم یک مرد حدودا 45 ساله تونسی با قد بلند چار شونه و ریش بلند بور بود که در مسجد النبی خودش باب گفتگو بامن را باز کرد.
پرسید انگلیسی بلدی؟ گفتم عربی بلدم.خوشحال شد و شروع کرد به صحبت.
ابتدا پرسید کجایی هستی؟
گفتم:ایرانی
گفت:شیعه هستی یا سنی؟
گفتم:شیعه
من هم از او کشور و مذهبش را پرسیدم.
ابتدا گفت:شما شیعیان از ما بدتون میاد در حالی که ما اهل بیت را دوست داریم.
همسر من از شرفا(سادات) است و عموی این دوستم وبرخی دیگر از بستگان ما شریف (سید) هستند.
ما معتقدیم پیامبر در قبرش زنده است و حرف ما را میشنود ما به ایشان متوسل میشویم و حاجت میگیریم...
به حرفاش گوش میکردم و احسنت میگفتم.
وقتی این قسمت از حرفاش تمام شد گفتم:ما شما را دوست داریم و برادر خودمان میدانیم. مشکل ما با وهابی هاست.
اون هم تایید کرد که حسابشون از وهابی ها جداست و اعتقادات و کارهای آنها را قبول نداره.
به او گفتم:مگر نمیدانی که رهبر فقید ما امام خمینی بنیانگذار تفکر وحدت بین شیعه و سنی بودند و رهبر ما امسال را سال وحدت نامگذاری کردند.ما هم عمیقا به این وحدت معتقدیم.
یکی از سوالاتش این بود که چرا شما اجازه نمیدهید سنی ها در تهران مسجد بسازند؟ و الان نماز جمعه شان در سفارت پاکستان برگزار میشه
گفتم:بخاطر تفرقه اندازی وهابی ها. وهابی ها پول زیادی خرج میکنند و بسیار تندرو هستند. الان هم آماده اند چنین مسجدی ساخته بشود تا به هر قیمتی با شیعیان تنش و درگیری ایجاد کنند.
ادامه دادم که در همه شهرهای ایران که سنی ها هستند مسجد و امام جمعه و حوزه علمیه دارند و از هر نظر آزاد هستند.
هشیم جزء جماعت اسلامی تبلیغ بود.(جماعت اسلامی تبلیغ یک شبکه تبلیغی گسترده اهل سنت است که قبلا در موردش شنیده بودم)
شروع کرد در مورد فعالیت تبلیغی اش صحبت کردن که برای من جالب بود.
گفت:من با هزینه خودم به شهرها و کشورهای مختلف میروم و به تبلیغ اسلام میپردازم و هروقت پولم تمام شد برمیگردم به شهرم.
ما به مذهب افراد کاری نداریم که آیا حنبلی یا شافعی یا ...هستند. برای مردم مسائل اخلاقی را بیان میکنیم...
علاوه بر اینکه هشیم آدم جالبی بودآنقدر در مدینه وهابی دیده بودم که هشیم خیلی برام دوست داستنی شده بود...
شماره موبایل من راگرفت و گفت:تماس میگیرم.دعوتش کردم گفت:شاید هم آمدم به ایران...
نکاتی درباره معماری منازل در مناطق جنوب کشور
دبستان دکتر محمود افشار
دبستان هدایت
روش مذاکره قدرتهای بزرگ
سفرنامه قونیه 3
سفرنامه قونیه 2
سفرنامه قونیه
انساندوستی!
رابطه علم و تهذیب نفس
عدم ورود دین داران به عرصه های مهم و پیامدهای آن
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 262
کل بازدید :441456
اندکی از آنچه ذهن ما را پر کرده ... طلبه حوزه علمیه خادم اهل بیت علیهم السلام
رادیو معارف [102]
تفسیر نور [73]
شبکه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف [202]
پایگاه آیت الله سیستانی مدظله العالی [136]
پایگاه آیت الله مکارم [193]
پرسمان [101]
مکتب السید محمد باقر المهری [120]
فرهنگستان زبان فارسی [285]
الغدیر(اشکنان) [182]
[آرشیو(10)]
معضلی به نام دانشگاه آزاد
کمک
شب عید
وحدت
سیزده به در...س
بهار من نیامد
9 ربیع
عشق
سفرنامه عمره 1386
. کشکو ل
اشعار
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
بهار 1386
پاییز 1385
فروردین 91
بهمن 90
دی 90
مهر 90
تیر 90
خرداد 90
اردیبهشت 90
اسفند 89
دی 89
آذر 89
مهر 89
خرداد 89
آبان 88
تیر 88
فروردین 88
بهمن 87
شهریور 87
تیر 86
خرداد 86
بهار 91
تابستان 91
پاییز 91
زمستان 91
بهار 92
پاییز 92
زمستان 92
بهار 93
زمستان 94
تابستان 95
بهار 97
پاییز 97
آب وآتش
یک روحانی
دولت عاشقی(کبوتر بین الحرمین)
تا آسمان
حامد
میثم رشیدی
دانشناپذیر
استاد بابایی(رئیس انجمن قلم حوزه)
منتظرم تاکه اوبرگردد
فانوس
آینه جادو(سید ابوالفضل محمدی)
کیمیای قلم
حدیث نفس
انتظار(محمد علی پناهی )
خلوت دل
نازترین احساس
مکتب امام صادق علیه السلام
گریبان فطرت
مهرستان
کلبه عاشقی
دانلود دانلود نرم افزار و مقاله